چکیده:
در میان بحث های اقتصاد اسلامی، ربا اهمیت ویژه ای دارد زیرا از یک طرف یکی از عمده ترین فرق های بین اقتصاد اسلامی و سرمایه داری است و از طرفی دیگر وجود و عدم آن می تواند نقش تعیین کننده ای در سیاست های اقتصادی داشته باشد تا جایی که اکثریت اقتصاددانان سرمایه داری از آن به عنوان عامل تخصیص دهنده منابع و تعادل اقتصادی نام می برند. در مقاله پیش رو که به روش توصیفی تحلیلی انجام شده، مساله ربا و حرمت آن در اسلام و مسیحیت بررسی شده و مشابهت ها و اختلاف های بین این دو مکتب مورد مطالعه قرار گرفته است. در یک بررسی تطبیقی رفتار مسیحیان و مسلمانان در برابر ربا و حیل و توجیه های به کار گرفته شده در برابر این حکم الاهی مشخص می شود. با توجه به تحول های بحث های اندیشه ای، گسترش بازارها، افزایش ابزارهای حقوقی و سازوکارهای مالی در آموزه های مسیحی و اسلامی معاصر دنبال شده است. اهمیت و ضرورت بحث از ربا را می توان از اهمیت بحث تامین مالی در اقتصاد و نقش به سزایی که در پویایی اقتصاد دارد، دریافت. در نگارش مقاله پیش رو که موضع اسلام و مسیحیت در برابر این مساله مورد مطالعه قرار گرفته، رویکردهای به کار گرفته شده، بررسی شده و کوشش بر آن بوده تا نقاط ضعف و قوت آن دو مشخص شود و با توجه به گسترش اقتصاد کشورها بر ضرورت توسعه روش های نوین تامین مالی تاکید شود.
Interest [or usury]، among the subjects of Islamic Economics، holds a particular importance. This is because، on the one hand، it is one of the most important differentiating points between Islamic economics and Capitalism and، on the other، its presence or absence can have a determining role in economic planning، which can be know from the fact that majority of Capitalist economists consider it the agent that allocates resources and creates an economic balance. In this article، which has been compiled through a library-oriented technique، the subject of interest in Islam and Christianity and the similarities and differences of these schools regarding it، have been studied. In a comparative study، the behavior of Christians and Muslims with respect to interest and the tricks and justifications used with respect to this Divine rule، will be determined. Keeping in view the changes in ideological discussions; the expansion of markets، increase in the number of legal instruments and financial mechanisms، have been studied in contemporary teachings of Christianity and Islam. The importance and necessity of discussing interest can be judged from the importance of discussing the arrangement of finance in the economy and the vital role that it plays in dynamism of it. In compilation of this article، in which the stance of Islam and Christianity with respect to this issue was researched، the approaches that have been undertaken were studied and it has been strived that the weaknesses and strengths of the two are identified. Keeping in view the expansion of economies of various countries، the importance of developing modern financing techniques، has been stressed.
خلاصه ماشینی:
بررسي تطبيقي حرمت ربا در اسلام و مسيحيت تاريخ دريافت : ١٣٨٨/٦/٢٠ تاريخ تأييد: ١٣٨٩/١/٣٠ * داوود منظور ________________________________________________________________________ ** مهدي يادي پور چکيده در ميان بحث هاي اقتصاد اسلامي، ربا اهميت ويژه اي دارد زيرا از يک طرف يکي از عمده تـرين فرق هاي بين اقتصاد اسلامي و سرمايه داري است و از طرفي ديگر وجـود و عـدم آن مـيتوانـد نقـش تعيين کننده اي در سياست هاي اقتصادي داشته باشد تا جايي که اکثريـت اقتـصاددانان سـرمايه داري از آن به عنوان عامل تخصيص دهنده منابع و تعادل اقتصادي نام ميبرند.
محق به معناي نقصان يا هلاکـت اسـت در ميان بزرگان اهل تفسير آيه پيش گفته اشاره به نابودي درآمدهاي حاصله از ربا در اين دنيـا است يا اشاره به بي ثمر بودن آنها در آخرت است هر چند در راه خدا انفاق شود و به وسيله آن کارهاي به ظاهر خير انجام شود؟ هر دو معنا مي تواند صحيح باشد زيرا تجربه نشان داده که اموال حاصل از ربا دوام ، بقـا و برکتي ندارد و رباخواران گرفتار سرنوشت هاي شومي مي شوند و بـا وضـع بـدي از دنيـا مي روند.
شهيد صدرع در توجيه اقتصادي حرمت ربا آورده است که اسلام به رغـم آنکـه اجـاره زمين ، مسکن و ابزار توليد را امري مجاز شمرده ، اجاره پول را که در جهت توليـد بـه کـار مي رود غيرمشروع اعلام کرده است و حال آنکه کشورهاي سرمايه داري باور دارند که پـول نيز در جايگاه وسيله اي که در راه توليد مورد استفاده قرار مي گيرد، مي تواند بـراي اسـتفاده در اختيار ديگري قرار داده شود و اجاره آن که همان سود باشد به هنگـام بـاز پـس گيـري اصل پول دريافت شود هم چنانکه خانه يا زمين افزون بر باز پس گيري اصل ، مقداري نيز به عنوان اجاره بها دريافت مي شود.