چکیده:
مذاهب اسلامی، با عنایت به اختلافهای اساسی در مباحث اعتقادی، درتفسیر قرآن نیز مبانی مختلفی دارند. این مبانی بر فرایند تفسیری آنان بهگونهای خیمه افکنده که بدون توجه به این مبانی، درک روش تفسیریشان نامیسر خواهد بود. در این نوشته تلاش شده مبانی اختلافی تفسیری شیعه و معتزله که در فرایند تفسیر قرآن، اثرگذارترند، بررسی شود. مدعای این نوشته آن است که علیرغم نظریه افرادی مثل ذهبی که پنداشتهاند شیعه با معتزله فرقی ندارد، جو غالب در مذهب شیعه براساس مبنای نقل توأم با عقل و مبنای عمدۀ معتزله اعتماد بر عقل حاکم بر نقل است. در این نوشته، نمونههایی برای اثبات جدایی اعتقادات شیعه از معتزله ذکر شده است.
Considering the foundational differences of Islamic schools in their beliefs، they have different bases in Quran’s interpretation as well. These bases deeply effect their interpretation such that understanding their interpretive method without paying attention to these bases is almost impossible. In this article I have tried to investigate the differences of Shi’ites and Mu’tazilites interpretive bases which have the most effect on the process of Quran’s interpretation. Unlike Zahabi’s theory which says there is no difference between Shi’ites and Mu’tazilites، my claim is that the popular thought of Shi’ites is based on narrations along with reason and the Mu’tazilites mostly rely on a reason which is dominant on narration. I have mentioned some examples to prove the differences between Shi’ites and Mu’tazilites.
خلاصه ماشینی:
"این عقیده دو نتیجۀ مهم در عرصۀ قرآن دارد: الف) حجیت روایات اهل بیتدر کنار قرآن: طبق باور شیعه، سنت معصومان (سنت پیامبرو اهل بیت با مفهوم مورد قبول شیعه) در کنار قرآن از اعتبار و جایگاه خاصی برخوردار است؛ چراکه پیامبر در روایات بسیاری به این مسئله و نیز اعتبار سنت اهل بیت که لازمۀ آن عصمت آنان است، اشاره کرده است که نمونۀ بارز آن، حدیث متواتر ثقلین در کتب فریقین است (کلینی، ]بیتا[، ج1، ص294/ مسلم، ]بیتا[، ج 7، ص123)؛ ب) اختصاص مرحلۀ عالی فهم عمیق قرآن به معصومان: تفسیر قرآن، در دو سطح انجام میشود: یکی، سطح ظاهر با همان محکمات و مرحلۀ تنزیل آیات و دیگری، سطح باطن و بیان مفهومی که از سطح عقول دیگران خارج است و این مرحله مخصوص معصومان است (ر.
گرچه ممکن است برخی از آنان از منظر علمی درجۀ بالاتری بر برخی دیگر داشته باشند؛ چنانکه حضرت علی از دیگر صحابه در علوم قرآنی برتر بود (ذهبی، ]بیتا[، ج1، ص60)، از اینرو، همان تقسیمی که در اعتبار تفسیر و روایات صحابه و تابعان دارند- که به آنها اشاره خواهیم کرد- شامل اهل بیت پیامبر نیز میشود.
3. جایگاه روایات در تفسیر آیات مفسران شیعی اولا، در کنار روایات، به منابع دیگری چون عقل، علم و غیره رجوع میکنند؛ ثانیا، بسیاری از روایات را بهسبب آنکه دارای مشکل مضمونی یا سندیاند، نامعتبر میدانند؛ زیرا این مشکل حاکی از عدم صدور آن از سوی معصوم است و در این راستا خود قرآن را نیز معیاری مهم برای ارزیابی روایات در کنار عقل، علم و دیگر معیارها میشمارند."