چکیده:
آثار نظامی از زوایای مختلف درخور توجه است.نظامی در هفت پیکر،نگاه ویژه و خاصی به مقولهء رنگ دارد.در حکایتهایی که در هفت پیکر مطرح میشود میتوان به ارتباط زیبای میان رنگهای هر گنبد و محتوای حکایات دست یافت.بررسی هر حکایت با ابعاد روانشناسی رنگ مورد نظر،بسیار جلب نظر میکند؛همچنین ارتباط میان سیاره و اقلیم مورد نظر نیز قابل تأمل است.در این پژوهش سعی شده است هفت رنگ مطرح شده در هفت پیکر که هر کدام متعلق به یکی از گنبدهای هفتگانه میباشد،مورد بررسی قرار گیرند و ارتباط این رنگها با حکایتهای مطرح شده در هر گنبد،بررسی شود.
There are many works in Persian literature that never sink into oblivion; the more time goes by، the more their values and merits will be revealed. Various commentaries and interpretations on the works of Nezâmi، Mathnavi of Mawlavi، Divân of Hâfiz،... prove this point.The poetical works of Nezâmi are among the lasting Persian verses that can be studied from several point of views. Nezâmi، in Haft-Peykar، has a specific look on the category of colors. As regards the psychological aspects of colors، there is a meaningful relationship between the color of each "Dome"، and the quality of the narrated tale. This paper، through concentrating on the seven colors of the "Seven Domes"، explains how each color is significantly related to the story told in the Dome.
خلاصه ماشینی:
"»(یاوری،4731:141) نکتهء دیگری که در گنبد زرد بسیار به چشم میخورد استفاده از کلماتی چون نور، آفتاب،چراغ،شمع و آتش در توصیفات است که همه از مصادیق رنگ زرد هستند و پس از تأمل در این توصیفات به دقت شاعر پی میبریم مثلا نظامی بهرام را چنین توصیف میکند: روز یکشنبه آن چراغ جهان زیر زر شد چو آفتاب نهان (نظامی،6731:281) همچنین وی در توصیف معشوق از نور،چراغ،شمع و آفتاب،که همه از مصادیق رنگ زردند،استفادهء بسیار میبرد: آفتابی به عالم افروزی خوب چون نوبهار نوروزی (همان:381) در میانه کنیزکی چو پری برده نور از ستارهء سحری (همان:581) باز پرسیدش آن چراغ وجود کای جمال تو دیده را مقصود (همان:981) همچنین توجه پادشاه به کنیزان را اینگونه بیان میکند: هر که را چون چراغ بنوازد باز چون شمع سر بیندازد (همان:191) و یا در هنگام بداندیشی پیرزن نسبت به کنیزک چنین آمده است: رخنه در مهد آفتاب کنم قلعهء ماه را خراب کنم (همان:391) سرانجام کنیز از شاه علت محبت آغازین و پس از آن بیتوجهی را جویا میشود و به وی میگوید: صبح وارم چو دادی اول نوش از چه گشتی چو شام سرکه فروش؟ و شاه جواب میدهد: آتشی از تو بود در دل من پیرزن در میانه دودافکن چون شدی شمعوار با من راست دود دودافکن از میان برخاست کافتاب من از حمل شد شاد کی ز برد العجوزم آید یاد (همان:691) 2-1-ارتباط رنگ زرد و روز یکشنبه و سیارهء خورشید گنبد زرد منسوب به روز یکشنبه و سیارهء خورشید است: روز یکشنبه آن چراغ جهان ریز زر شد چو آفتاب نهان جام زرد برگرفت چون جمشید تاج زر برنهاد چون خورشید (همان:ص 281) «ارتباط روز یکشنبه با خورشید که هنوز هم در نام ẓSundayẒ انگلیسی و ẓsontageẒ آلمانی باقی مانده است،و نیز ارتباط خورشید با طلا و رنگ زرد،ریشه در حکمت باستان،بخصوص حرانیان،دارد که معبد خورشید را به شکل چهار گوش و رنگ طلایی میساخته و دیوارپوشهای آن زرد رنگ یا ساختهشده از پارچههای زربفت بود."