چکیده:
نگارنده بر آن است که چگونگی تشکیل انجمنهای ادبی را در ایران از آغاز شعر فارسی دری در باز جستی هر چند کوتاه در قلم آرد و بدین نکته اشارت کند که نخستین تشکل انجمنهای ادبی در دربارهای سلاطین فرصت ظهور یافته است و شاعران اگر چه در مواردی در مدح سلاطین راه مبالغه پیمودهاند ولیکن نقش حساس آنان را در نگاه داشت زبان فارسی و استقلال ملی و مذهبی نادیده نتوان گرفت. افزون بر دربارهای سلاطین و رجال سیاسی، این انجمنها در منازل ادبا و شاعران و در قرون متأخر در قهوهخانهها تشکیل میشده است.
خلاصه ماشینی:
چون قطعاتِ هجو جمالالدین از اصفهان به شروان رسید، خاقانی که از شاگرد خود ـ مجیرالدین ـ دلتنگ بود از هجو خود بسیار متأثر شده و قصیده مفصّل در مدح اصفهان و هجای مجیرالدین و گله از استاد جمال الدین منظوم داشته به اصفهان فرستاده است (جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، دیوان، ص 2) اینک مطلع گوهر شاهوار خزینه طبعِ خاقانی به تحریر میآید: نگهت حور است یا هوای صفاهان جبهت جوز است یا لقای صفاهان (خاقانی، دیوان، ص 353) جمال الدین بعد از هجو خاقانی و پاسخ او قصیدهای غرّا در تقدیم معذرت به خاقانی فرستاد که مطلع آن قلمی میشود: کیست که پیغام من به شهر شروان برد یک سخن از من بدان مرد سخندان برد (جمال الدین عبدالرزاق اصفهانی، دیوان، ص 85) هجای شاعران یکدیگر را در ادوار بعدنیز ادامه یافت، چه ملّا طغرای مشهدی که نصرآبادی در تذکره خود او را تبریزی نوشته و در برخی مآخذ نیز او را قزوینی دانستهاند نسبت به صائب تبریزی سوء ادبی نموده که حسام الدین راشدی بدان اشارت کرده است: (صائب) از پرده حیالوچی دختر هیچ و خواهر پوچی (سید حسام الدین راشدی، تذکره شعرای کشمیر، ص 735) در دوره تیموری ـ قرن نهم هجری ـ نیز در بارشاهان، یکی از عوامل مهمّ رواج شعر گشته و شاعری جزو زندگانی گروه کثیری از ایرانیان و سرگرمی آنان در هنگام فراغت شده بود و شاعران تنها به صرافت طبع شعر میسرودند و دیوانها ترتیب میدادند و مجالس شعر ایجاد میکردند و یکی از این مجالس آن بود که امیر علیشیر نوایی در منزل خود ترتیب میداد و مجلس دیگر آن که بنابر نقل عرفات العاشقین در روزهای دوشنبه و جمعه در محضر عبدالرحمن جامی تشکیل میشد.