چکیده:
عمادالدین کاتب اصفهانی مورخ ایرانی قرن ششم هجری،سهم مهمی در تقویت تفکر تاریخنگاری انتقادی این دوره دارد.با توجه به جایگاه و اهمیت تاریخنگاری او در عالم اسلام،این مقاله درصدد است با رویکردی تحلیلی تاثیر متقابل بینش و روش تاریخنگاری او را روشن نماید. منظومه تفکر تاریخی عمادالدین دارای سه ویژگی نخبه گرایانه، شریعتمدارانه و انتقادی است که او را قادر ساخته با روش توصیفی-تحلیلی به آسیبشناسی و علل انحطاط حکومتهای سلجوقیان،ایوبیان و زنگیان بپردازد.با توجه به هماهنگی نسبی بین عناصر منظومه تفکر تاریخیاش،او توانسته تاریخنگاری خود را فراتر از سایر تاریخهای سده ششم بنشاند.از این منظر آثار تاریخی او با آثار مسعودی و مسکویه قابل مقایسه است.
خلاصه ماشینی:
"ایشان ضمن کلیگویی درباره تاریخنگاری وی میگوید:«در این کتاب[نصره الفتره و عصره الفطره]نیز سبک مغلق و پیچیده از ارزش آن به عنوان یک اثر تاریخی زمان کاسته است»(احمد،051،1631).
هرچند عمادالدین در نصره الفتره نیز در چند جا به نقش آشکاری و پنهان زنان سلجوقی اشاره کرده(همان،39 و 442)اما زاویه دید مورخ درباره زنان مسیحی از نقش سیاسی آنان به توصیف زیبایی صورت،لباس،رفتارهای ضد اخلاقی،عدم تقیدبه ناموس و حرمت خانواده تغییریافته است(همان،132-822).
بدیهی است توجه کانونی به نخبگان موجب میشود عملکرد ساختار تحت الشعاع قرار گیرد و کارگزار بیش از ساختار موثر نشان داده شود و عمادالدین نهاد وزارت و حتی سلطنت را جامعه ای میداند که به تناسب اندام شخصی سلطان و وزیران از نظر وظایف و اختیارات قبض و بسط پیدا میکرد،با این همهی وی از نقد ساختارا از جمله نهاد وزارت و سلطنت غفلت نکرده است (همان،432-532 و 292).
باید یادآوری کرد بینش نخبهگرایانه موجب نشده تا مورخ تنها به تاریخ سیاسی و آن هم تحولات هیات حاکمه بپردازد بلکه به موازات تاریخ سیاسی،به تاریخ اجتماعی نیز توجه کرده است.
به نظر میرسد،دلیل چنین تفاوت بینش تاریخی عمادالدین ناشی از حضور مورخ در عرصه تحولات تاریخی مربوط به شام بوده است که سیطره سلطان حصاری محکم بر تفکر و رفتار دیوانیان کشیده بود و آنها را وادار به اندیشیدن در چارچوب خاصی میکرد و خود عمادالدین به عنوان یکی از این کارگزاران بوده که از پشت پرده سیاست و رویدادها آگاه بوده و منشا همه امور را سلطان میدانست."