چکیده:
تحلیل معناشناختی اوصاف الاهی همواره مورد توجه متکلمان، فلاسفه و عرفا بوده و نظریات مختلفی در این باب بیان شده است. محدودیت های زبان بشری از یک طرف، و وجود نامتناهی خداوند از طرف دیگر، سبب شده است که دست یافتن به تبیینی معقول از اوصاف الاهی دشوار گردد. ملاصدرا با استفاده از اشتراک معنوی و تشکیک در وجود، می کوشد به گونه ای در باب اوصاف الاهی سخن بگوید که هم تعالی خداوند حفظ گردد و هم شناخت و اتصاف ذات باری تعالی به اوصاف ایجابی، ممکن شود. توماس نیز با نفی اشتراک لفظی محض و اشتراک معنوی متواطی و طرح نظریه ی تمثیل، خود را از افتادن در دام تشبیه و تنزیه می رهاند. در این مقاله، به بررسی و مقایسه ی این دو دیدگاه پرداخته می شود.
Understanding and analyzing the true meaning of divine attributes has been one of the most important questions of theologians، philosophers and mystics. Different views have been presented in this regard. Limitations of human language، from one side، and infinity of God's being from the other side have maken it difficult to achieve a clear explanation of divine attributes. Mulla Sadra says that divine attributes and human attributes share not only in expression but also in meaning and in a graded hierarchy so he makes it possible to preserve God's transcendence from one side and to understand the meaning of God's positive attributes، from the other side. Thomas Aquinas، also، attempts to avoid both anthropomorphism and isolation regarding God's attributes. He denys both sharing in expression and sharing in meaning in relation to divine and human attributes and defends the theory of analogy. In this paper we will discuss and compare these two views.
خلاصه ماشینی:
"را نیز به معنای واحدی بر خالقو مخلوقات صدقپذیر میداند و بر این باور است که این اشتراک مفهومی موجب همانندیمصداقی این اوصاف نمیشود،بلکه هریک از آنها مصادیق مختلفی دارند،چرا که اشتراکمعنوی در اینجا مشکک است نه متواطی،بنابراین از نظر ملاصدرا،وجود و سایر کمالات،که همگی از وجود ناشی میشوند،به دلیل سنخیتی که بین مخلوقات و خالق وجود دارد،مشترک معنوی هستند و به یک معنای واحد بر آنها حمل میشوند؛اما نباید تصور کردکه این امر انسانوارانگاری و شباهت محض میان مخلوقات ممکن و وجود واجب تعالی را بهدنبال دارد،زیرا اشتراک معنوی مشکک در اینجا،مدنظر است که در عین اشتراکمفهومی،مصادیق متفاوتی وجود دارند که نحوهی وجود و کمالات وجودی در هریک ازآنها با دیگری متفاوت است.
همانگونه که اشاره شد،توماس نیز بهسلسله مراتب وجودی قائل است که در رأس آن سلسله،وجود نامتناهی خداوند قرار دارد واو نیز هر کمالی را ناشی از فعلیت وجودی میداند و او هم به وجود نوعی اختلاف در عیناشتراک و اشتراک در عین اختلاف،در میان خدا و مخلوقاتش،معتقد است و هرچند از ناماشتراک معنوی فرار میکند(چون آن را مستلزم تشبیه و انسانوارانگاری میداند)،چنانکه بیان شد،اشتراک معنوی متواطی را نفی میکند،اما اشتراک معنوی مشکک را قبولدارد،هرچند نامی از آن نمیبرد،زیرا او هم معتقد است تمام موجودات در داشتن فعلیتوجودی مشترکاند و اگر در فعلیت وجودی،مشترک نباشند،معدوم خواهند بو،زیرامقابل فعلیت وجودی عدم است و اگر موجودات در آن اشتراک نداشته باشند معدومهستند."