چکیده:
مسئله چیستی حقیقت انسان یکی از مسائل اختلافی در میان عالمان و متکلمان امامی است. در یک ردهبندی کلی میتوان گفت که سه نظریه درباره چیستی انسان در میان متکلمان امامی وجود دارد. برخی از متکلمان امامی حقیقت انسان را عبارت از جوهر مجرد متعلق به بدن شمردهاند. برخی بر آن رفتهاند که انسان عبارت از همین پیکر محسوس و مشهود است. و گروهی دیگر برآنند که حقیقت انسان اجزائی اصلی در بدن است که پایا و دگرگونیناپذیر است. از نظر جایگاه بحث، متکلمان پیش از ابنمیثم بحرانی، بحث حقیقت انسان و چیستی نفس را در بحث تکلیف و ذیل مباحث عدل الهی مطرح کردهاند؛ زیرا مسئله ایشان، تعریف مکلف و صفات و شرایط وی بوده است. متکلمان پس از ابن میثم بحرانی با چرخشی آشکار، بحث از چیستی انسان را در مبحث معاد مطرح کردهاند. زیرا مسئله ایشان تبیین آموزه معاد بر پایه تعریف انسان بوده است.
خلاصه ماشینی:
"شیخ مفید در همین اثر در پاسخ به پرسشی دیدگاه خود دربارۀ آفرینش ارواح و اشباح و تفسیر احادیث رسیده در اینباره را تبیین کرده و با اشاره به مختلف بودن احادیث با مضمون اشباح و پردازشها و نگارشهای غالیان در این حوزه روایتی را دربارۀ اشباح، صحیح شمرده است که بر طبق آن حضرت آدم7اشباحی تابان بر عرش دید و از خدای متعال دربارۀ آنها پرسید.
ویژگیهایی چون جوهر بسیط و فقدان حجم و حیز و نفی حرکت و سکون و ترکیب از نفس و همسانانگاری با اصطلاح فیلسوفان میتواند نشانۀ باور مفید به تجرد نفس باشد؛ 5) نفس حامل علم، قدرت، حیات، اراده، کراهت، حب و بغض است؛ 6) نفس متعلق ثواب و عقاب، امر و نهی و وعد و وعید است؛ 7) روح قائم به نفس در افعال خود به ابزاری به نام بدن نیاز دارد؛ 8) حیات روح متفاوت با حیات بدن و به معنای صحت عالم و قادر بودن روح است؛ 9) ارواح آفرینشی مقدم بر ابدان ندارند و عالمی به نام عالم ارواح وجود ندارد؛10) دربارۀ بقای نفس دشوار بتوان دیدگاهی را به نحو قطعی به شیخ مفید نسبت وی دیدگاه شیخ صدوق مبنی بر بقای نفس را نپذیرفته، اما برخورداری یا عذاب بخشی از ارواح پس از مفارقت از ابدان خود را در قالبهایی همسان ابدان دنیوی مطرح کرده است.
سید مرتضی برای اثبات دیدگاه خود و نقد دیدگاههای دیگر از جمله دیدگاه معمر و تابعان وی، دلایل گوناگونی ارائه کرده که به مهمترین آنها اشاره میکنیم: الف) ادراک به هر جزئی از اجزاء این جمله (بدن) واقع میشود و انسان از هر دردی که به بدن میرسد متألم میشود و وجود الم تنها در محل دارای حیات امکانپذیر است."