چکیده:
به تازگی،روایت تازهای به زبان یونانی از کارنامه اردشیر بابکان،که آن را کهنترین حماسهء تاریخی منثور فارسی دانستهاند،یافته شده است.در واقع این روایت نویافته را میتوان خلاصهای از متن پهلوی کارنامه به شمار آورد که با سبکی کاملا متفاوت نوشته شده است.اختلاف سبک بیان این دو اثر چنان بارز است که مقایسه اساسیترین ویژگیهای ادبی آن دو متن را ناگزیر میکند و این مقایسه به روشنی نقش و حضور پر اقتدار نویسندهء متن پهلوی را در آرایش و تدوین آگاهانه و هدفمند داستان نشان میدهد.مقالهء حاضر بر آن است تا ضمن در اختیار گذاشتن متن روایت نویافته یونانی و مقایسه آن با متن پهلوی،بکوشد تا کارنامه اردشیر بابکان را همچون متنی ادبی بازخوانی کند و ویژگیهای کلی آن را متمایز و پررنگتر سازد.
خلاصه ماشینی:
"نویسندهای که هر چند نام و نشانش همچنان ناشناخته خواهد ماند اما حضور مؤثر او در متن با قرائن و شواهد ادبی و سبکشناسی کاملا هویداست و ردپای تأثیر نگارش و سبک نثرش را شاید بتوان تا قرنها آنسوتر دنبال کرد؛ بنابراین میتوان گفت که پس از بررسیهای اساسی و اولیهای که تاکنون دربارهء کارنامه انجام گرفته،اکنون لازم است که بازخوانی و نقد و بررسی جنبههای هنری آن همچون متنی ادبی مورد توجه قرار گیرد تا افزون بر طرح تاریخی و فواید زبانی،ادبی آن نیز به روشنی آشکار گردد.
4 البته این روایت در اصل ارمنی تاریخ ارمنیان و ترجمههای امروزین آن وجود ندارد و این کتاب تنها با روایت بسیار کوتاهی از آغاز سلسله ساسانی شروع میشود که چنین است:«دورهء پادشاهی پارتیان وقتی به پایان آمد که حکومت اردوان پسر بلاش را قاتل وی اردشیر پسر ساسان از او گرفت.
و همه آن فرزند او که[دختر اردوان]اندر شکم[همسرش]داشت به یاد بود و به پشت اسپ ایدون چون ایستاد به بانگ بلند گریست»(با اندکی تصرف،فرهوشی 4531:201) بدین ترتیب،همهء این نمونههای مختلف نشان میدهد که کارنامه اردشیر بابکان صرفا یک گزارش ساده تاریخی یا افسانهء عامیانه نیست؛بلکه حماسهای تاریخی است که با زیباییهای ادبی که بخش کوچکی از آن در این مقاله مورد بررسی قرار گرفت؛گرچه همچون کتیبهای کهن دورهء مهمی از تاریخ ایران را به زبانی ساده و فاخر در سینهء خویش نگهداری کرده اما هنوز ارزش ادبی آن و جایگاهی که در تاریخ ادبیات فارسی دارد به شایستگی کشف نشده است."