چکیده:
بحث ماهیت حسن و قبح و رابطه آن با آموزه های دینی، دستمایه اختلافات کلامی فراوانی شده که ثمره آن وابستگی دین به اخلاق یا بر عکس خواهد بود. عده ای با کشیدن این بحث به ساحت اجتماعی، گستره دین و اخلاق را بریده از یکدیگر و مباین با هم می دانند و از فتوا به سکولاریست بودن دین اسلام می دهند. این نوشتار بر آن است تا بررسی دیدگاه های ایده پردازان آن، این طرح را بازخوانی کند.
Different approaches have been taken to prove secularism among which are those of sociological, psychological and political. Even some have tried to base it upon religious teachings and some other, criticizing aforementioned approaches, have also sought to base it on philosophy. Adel Zaher, an outstanding deputy of the last approach, has known ethics independent of religion, the religion based on reason and the reason prior to narration. For him, these can be counted among the reasons for secularism. In this paper the first, namely the independence of ethics from religion, has been studied. The nature of secularism, its relation to religion, various secular tendencies and its historical development have been described in first part of the paper. In the second, it has been shown that how this independency has led to secularism and then the claim has been studied in the fields of definitions, logical justification of the statements and their discovery. Meanwhile, the possibility or necessity of practical statements in general and ethical ones in particular has been studied. Furthermore, Adel Zaher and Humes view on which ought to cannot be inducted from is has been argued against and so has been the theory of Divine command given to prove dependency of ethics on religion and finally the correct view has been introduced.
خلاصه ماشینی:
ni,scihtE:scitiloP dna scihtE:eltotsirA7991regoRpsirC nodnoL-kroY weN,yhposolihP fo yrotsiH egdeltuoR.
E mailliWnnaM giarC drawdE rotidE lareneGyhposolihP fo aidepolcycnE egdeltuoR,kroY weN dna nodnoL.
برای نمونه میتوان به دو حرکت برجسته بر ضد گرایش مدرنیستی اشاره کرد:یکی،واقعگرایان اخلاقی که از وجود پایههای متافیزیکی برای ارزشها و وظایف(الزامها)دفاع میکنند و دیگری،مدافعان فلسفه دین تحلیلی که در یمان محصولات متعددی که در این حوزه ارائه کردهاند،آثار فراوانی درباره اخلاق دینی به چشم میخورد.
وی از یکسو میگوید: ما نمیتوانیم در درون خود چیزی بیابیم که اخلاق عمومی را بر آن مبتنی کنیم و حد اکثر جیزی که میتوانیم انجام دهیم این است که به رسوم موجود در جامعه خود احترام بگذاریم؛اما از سوی دیگر،به ما دستور میدهد به کشف خود بپردازیم،زندگی درونی را پایهریزی و بسط دهیم و آنچه را اطرافیان ما مفروض گرفتهاند،زیر سؤال ببریم و بر فهم و برداشت خود از اشیا و امور تکیه کنیم.
میتوانیم به جای آنکه وی را نسبت به دین،شکاک و مخالف تلقی کنیم،دیدگاههای وی را به عنوان هشداری برای عالمان اخلاق دینی درباره این قضیه تفسیر کنیم که چگونه ممکن است دین مورد سوءاستفاده قرار گیرد و در نتیجه مردم را به شک و تردید درباره نهادهای دینی و رد آنها سوق دهد.
از نظر کانت،قانون اخلاقی،ایجاب و الزام خوبی کردن بر دیگران نیست؛بلکه قانون اخلاقی به ما میگوید تنها به نحوی عمل کنیم که اگر هرکسی به همان نحو عمل کند، عقلا پذیرفته باشد،بنابراین قانون اخلاقی،یک الزام یا درخواست صوری را ایجاد میکند&%00107QKPG001G% و کارکرد آن در اندیشه ما این است که به عنوان محکی برای برنامههای زندگی ما عمل میکند.