خلاصه ماشینی:
"در این داستان دربیت 193،راوی شخصیت زرگر را مخاطب قرار میدهد و به شیوهای که کمتر درمتون کلاسیک دیده شده،از روایت دوم شخص استفاده میکند:{S«ای شده اندرسفر با صد رضا#خود به پای خویش تا سوء القضا»S}از نظر عمق دید،میتوان روایتها را به سه دسته تقسیم کرد: 1)روایتهایی که در آن عمق دید راوی به ظاهر شخصیتها و اتفاقاتمحدود میشود؛(بیرونی) 2)روایتهایی که در آن نگاه راوی به درون شخصیتها و اتفاقات نفوذ دارد؛(درونی) 3)روایتهایی که در آن راوی به مسائل ماورائی که خارج از حیطۀعلت و معلولی داستان است،آگاهی دارد؛(ماورائی)،(این گزینه در تقسیمبندیتودوروف وجود ندارد.
مثال برای نقل قول،بیت 170:{S«گفت کوی او کدامست در گذر#او سر پل گفتو کوی غاتفر»S}مثال برای توصیف اعمال:{S«تا سمرقند آمدند آن دو امیر#پیش آن زرگر زشاهنشه بشیر»S}ابیاتی که عمق دید درونی دارند،مانند بیت 179:{S«وعدهها و لطفهای آنحکیم#کرد آن رنجور را آمن ز بیم»S}ابیاتی هم هستند که در آنها یک مصراع عمق دید درونی دارد و مصراع دیگرعمق دید بیرونی،مانند بیت 39:«مرغ جانش در قفص چون میتپید/داد مال وآن کنیزک را خرید» دو بیت نیز در این داستان به مسائل ماورائی اشاره دارد: بیت 48:{S«گر خدا خواهد نگفتند از بطر#پس خدا بنمودشان عجز بشر»S}مصراع اول از بیت 61:{S«اندرآمد بحر بخشایش به جوش»S}مصراع دوم از بیت 194:{S«گفت عزرائیل رو آری بری»S} 2)وحدت یا کثرت/تغییر یا ثبات زاویه و عمق دید اکنون این بحث مطرح میشود که عمق و زاویۀ دید راوی نسبت به شخصیتهابرای همۀ شخصیتها یکسان بوده است یا خیر؟دیگر این که آیا این عمق و زاویۀدید در طول روایت تغییر کرده یا ثابت مانده است؟ الف)وحدت یا کثرت: شخصیتهای این داستان را میتوان به شرح زیر برشمرد: 1)شاه:شخصیت شاه از ابتدا تا انتهای داستان بهطور کامل در دیدرس راویاست،چنانکه راوی به ضمیر شاه آگاه است،(مثلا بیت 39:{Sمرغ جانش در قفصچون میتپید..."