چکیده:
روششناسی به عنوان یک علم درجه دوم سطوح مختلفی دارد: شیوههای مطالعه، روششناسی کاربردی، روششناسی بنیادین و روششناسی عام یا همان شیوة تفکر به صورت عام وکلی. آنچه که در این مقاله مورد تحلیل قرار گرفته است، روششناسی بنیادین است. در این مقال به این سوال اساسی پاسخ داده شده است که چگونه میتوان بر اساس انگارههای کلی برگرفته از آموزههای دینی، نظریه ای تولید کرد که روش خاص به خود را داشته باشد. به طور کلی، نظریات مربوط به علومی، که به موضوعات خاص میپردازند، در خلا شکل نمیگیرد، بلکه بر اساس یک مجموعه اصول موضوعه ومبادی خاصی تدوین مییابد. شناخت آن فلسفه و چارچوب برای بازشناسی نظریهها ضروری است. چنین به نظر میرسد که، بر اساس انگارههای معرفت شناختی وحی، عقل، نقل، تجربه و حس میتوان روششناسی بنیادین خاص خود جهت تولید نظریات علمی را داشت.
خلاصه ماشینی:
"اگر ما در پی آن هستیم که، روششناسی علوم انسانی با یک رویکرد دینی و اسلامی انجام شود، این بدان معنی است که بر اساس مبانی و اصول موضوعه فرهنگ دینی، چه نوع نظریهای و با چه روشی ممکن است تولیدشود؟ البته، این نظریات پس از آنکه تولید شدند، به همان نسبت، خود روششناسی کاربردی مربوط به خود را خواهند داشت.
اگر چنین است، بیشک در حوزه فرهنگ و تمدن اسلامی، و در نگاه دینی به طور عام و در نگاه اسلامی به طور خاص و نگاه شیعی به طور اخص، روشهای متناسب با مبانی خود وجود دارد و درون روشها رویکردها و در دل این رویکردها، نظریههای گوناگون است و چه بسا در حاشیه هر نظریه، چند روش کاربردی مطرح میشود.
20 اما آیا روش اسلامی نیز وجود دارد آیا در حاشیه فلسفهها و انگارههای اسلامی، که دربارة انسان وجهان وجود دارد، در حوزه علوم اجتماعی روش خاصی هم وجود دارد؟ آیا در حاشیة عرفان اسلامی، روششناسی خاصی برای تولید نظریههای اجتماعی و نظریههای سیاسی میتواند وجود داشته باشد؟ آیا در حاشیة حکمت مشاء، یا اشراق روششناسی خاصی برای تولید نظریههای اجتماعی هست؟ تفاوت این سطح از روششناسی، با روششناسی مطلق در این است که، روششناسی مطلق از قواعد کلی تفکر بحث میکند، اما در روششناسی بنیادین قواعد کلی تفکر به انضمام برخی از مبادی و اصول موضوعه در محدودة یک موضوع خاص دنبال میشود؛ یعنی روش تفکر دربارة یک حوزة معرفتی خاص بر اساس برخی از مبانی و اصول موضوعه معین، شناسایی میشود، آن اصول موضوعه ممکن است هستیشناختی و معرفتشناختی و...."