چکیده:
آراء ملاصدرا و قاضی عبدالجبار معتزلی نسبت به کارکردهای عقل در اخلاق از جهاتی با هم قابل مقایسه است. به طور کلی می توان سه جهت اشتراک و سه جهت افتراق در اندیشه های ایشان در این زمینه به دست آورد. جهات اشتراک این است که اولا هر دو قائل به تلازم معرفت و فضیلت هستند، ثانیا مسوولیت اخلاقی را مبتنی بر عقل دانسته اند، ثالثا قائل به وجوه و اعتبارات در باب ارزش های اخلاقی هستند. جهات افتراق هم از این قرار است که اولا معنای عقل از دیدگاه آنان متفاوت است، به این بیان که عقل از نظر ملاصدرا قوه ای از نفس است ولی در اندیشه عبدالجبار، علوم یا بدیهیاتی است که آدمی از پیش آنها را واجد است. ثانیا به لحاظ وجودشناختی، کاربرد عقل در اخلاق در اندیشه ملاصدرا به جهت برخورداری از مبانی فلسفه ملاصدرا نظیر اصالت وجود و حرکت جوهری، به اخلاق متعالیه منجر می شود اما در اندیشه قاضی عبدالجبار به جهت فقدان این مبانی، گرایش به انسان گرایی دارد. ثالثا شهود عقلانی در دیدگاه این دو اندیشمند متفاوت است.
خلاصه ماشینی:
"از آنجاکه ملا صدرا اصالت را با وجود میداند و برای وجود مراتب تشکیکی قائل است و نیز باتوجه به اینکه با نظریۀ جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء،برای نفس مراتبی را بیانمیکند و همچنین با توجه به اینکه برای عقل مراتبی را ذکر میکند،میتوان نتیجهگرفت که تمام حقیقت اخلاقی انسان وابسته به حیات عقلانی اوست و حیات عقلانیملازم با سعۀ وجودی اوست؛به این معنا که هرچه انسان در مرتبه بالاتری از عقلانیتقرار داشته باشد از سعۀ وجودی بیشتری برخوردار خواهد بود و در نتیجه اخلاقیترخواهد بود؛چرا که سعۀ عقلانی او گسترش یافته و تمام قوای دیگر نفس را تحت تسلطو فرمان خویش درآورده است.
در اندیشۀ عبد الجبار شهود عقلانی امری نظیر فطریات یا وجدانیات است که انسانبداهتا در نزد خود مییابد(شرح اصول الخمسة،ص 403)،اما در نگرش ملا صدرا باشهود عقلانی،به عنوان حقیقت وجودی انسان،حقایقی مبهم از فاصلهای دور نگریستهمیشوند9،(مفاتیح الغیب،ص 190)که البته در مراتب بعدی که انسان کاملتر شد آنها راروشنتر خواهد یافت.
به عبارتی،همانگونه که قاضی عبد الجبار برخیارزشها را بنیادی میدانست و ارزشهای دیگر را براساس وجوه و اعتبارات عقلی و برمبنای همان ارزشهای بنیادین کشف مینمود،ایشان هم افعال انسان را به دو دستۀ حسنو قبیح تقسیم کرد و علم به حسن و قبح برخی افعال را بدون هیچگونه کسب و اکتساب،برای عقل حاصل دانسته و برخی را منوط به اکتساب عقلی دانسته است(الاسفار الاربعة،بیروت،ج 3،ص 419-418)که عقل با وجوه و اعتبارات مختلف آنها را کشف میکند."