چکیده:
ایجاد حکومت دینی مبتنی بر ارزشهای اسلامی همه ابعاد دولت دینی را در برمیگیرد. سیاست خارجی و به تبع آن دیپلماسی نیز در این قلمرو قرار میگیرد. دیپلماسی در اسلام از جهت اصول، اهداف و تاکتیکها تا حدودی زیادی با ساختار حاکم در نظام بینالمللی متفاوت است. این نوشتار میکوشد این موضوع را تبیین کند.
خلاصه ماشینی:
"مؤلفة سعادت و تأمین مصالح به طور کلی بر هدف سیاست خارجی اشاره دارد و امت، حوزه و عرصة کاربست دیپلماسی را مشخص میسازد که بر اساس امت، دو قلمرو داخلی و خارجی تفکیک میشود و در وضع موجود میشود تا حدودی (البته نه به طور کامل) این جایگاه را برای دولت ملی نیز در نظر گرفت.
در دیپلماسی امروزین، تأمین منافع اقتصادی، کسب سلطه برای قدرتهای بزرگ و تأمین امنیت، بنیادیترین هدفهای سیاست خارجی را تشکیل میدهد که از طریق دیپلماسی برآورده میشود و چه بسا با توسل به زور در صدد کسب این هدفها بر میآیند؛ اما در دیپلماسی دولت اسلامی، دعوت برای تأمین سعادت بشر و کسب عزت جامعه اسلامی، اهدافی چون تأمین مصالح امت که منافع ملی نیز در درون آنجا میگیرد و امنیت مورد توجه است.
بر این اساس، در جایی که اصول دیپلماسی رعایت شده و ارزشی از ارزشهای اسلامی هم تهدید نشده باشد، دیپلماتها میتوانند بر اساس به دست آوردن اهداف عالیتر، امتیازاتی را برای طرف مذاکرة خود در نظر بگیرند و تشخیص چنین موردی چنانکه در بالا ذکر شد به تشخیص مذاکره کنندگان دولت اسلامی تعلق دارد.
آیا در هر موردی میتوان چنین کاری کرد؟ به نظر میرسد که نمیشود این سیره را در تمام موارد به کار گرفت و این تشخیص نمایندگان و دیپلماتها را میطلبد که با نگریستن به مورد از خود برخوردی مناسب را نشان دهند و اگر در جایی به این نتیجه رسیدند که انعطافپذیری میتواند در جهت تأمین هدف دولت اسلامی باشد، این عملکرد رسول خدا’ میتواند مجوزی برای چنین کاری باشد."