چکیده:
فقر، پدیدهای پیچیده، ناشی از فقدان رشد و نابرابری است. سیاستهای کارآمدی
که به درک فنی و تجربی فقر نیازمندند، با نهادهای کارا و نظامی حمایتگر از ارزشهای
اجتماعی، ترکیب می شوند. این مقاله، بر چهار مفهوم اساسی نظام اخلاقی اسلامی تکیه
میکند و ویژگیهای انسان اسلامی را الگو قرار میدهد که از خلال آن، سیاستهای
اجتماعی ـ اقتصادی مرتبط با فقرزدایی ارزیابی میشود. نگرش اسلام به جامعه در جایگاه
نهادی واحد، این است که در آن، آزادی فردی و شرافت انسانی هر چند با توجه به اصل
مسؤولیت دراوج قرارگیرد. این مفاهیم اخلاقی نشان میدهند که سیاستها نباید
فعالیتهای غیر اخلاقی «وابستگی و تعلق و نیازمندی (dependency)» را توسعه دهند یا
نباید سبب نهادینهسازی فقر شوند. سیاستهای مبتنی بر پرداختهای انتقالی که فقیران را
از وضعیت وابستگیشان بالا نمیبرد، بهجز در مواردی که امکان پذیر نباشد، باید پرهیز
شوند. این مقاله بنا بر شواهد ادراکی و تجربی، نتیجه میگیرد که اخلاق اسلامی از راهبرد
فقرزدایی مبتنی بر اصل ارتقادهنده رشد اقتصادی همراه با عدالتی مولد حمایت میکند.
Poverty is a complex phenomenon، a consequence of lack of growth and inequality. empirical understanding of poverty that is Effective policies require technical and combined with efficient institutions and a supportive system of social values. The focuses on four basic tenants of the Islamic ethical system and treat the paper Islamic ethos as an ideal، through which socioeconomic policies dealing with poverty elimination are assessed. Islam views society as a unified entity in which individual freedom and human dignity is supreme although subject to the axiom of responsibility. These ethical tenants indicate that policies should not develop ‘dependency،’ amoral activities، or lead to the institutionalization of poverty.
do not lift the poor from their dependency status Policies based on transfers that should be avoided except in cases where such shift is not feasible. Based on the conceptual and empirical evidence، the paper concludes that Islamic ethics support a poverty- alleviation strategy based on the principle of promoting economic growth with productive equity
خلاصه ماشینی:
این بحث، سبب کشف قانون اسلام در قالب نظامی از اصول موضوعه اخلاقی در حمایت از سیاستهایی میشود که برای حذف فقر طراحی شده است؛ در همان حال که رشد پایدار و توسعه انسانی عادلانه را افزایش می دهد.
از سوی دیگر، این شاخص، درها را برای تحلیل فقر که مشکل قشربندی اجتماعی است، میگشاید بدین ترتیب که آیا فقرمشکلی ساختاری میان نسلها است یا به موقعیتهای خاصی منحصر میشود؛ بنابراین، ادراک فقر از آن زمان (1970) پیشرفت کرده؛ بهویژه پیوندهای کلان اقتصادیاش با توزیع و رشد پیشرفتهای اخیر در این مسیر در روشن کردن سیاستها و راهبردهای مرتبط با فقر مفید بوده است (علی و البداوی 1999، اسکوایر 1999، و مقالات ارائه شده در تحقیق استیگلیتز بانک جهانی درباره فقر، و مآخذ ذکر شده)؛ اما درک محیط اجتماعی ـ سیاسی و قابلیتهای نهادی لازم در مورد سطوح محلی، ملی و بینالمللی برای به راهانداختن چالشها و مسائل غیرقابل پیشبینی تحلیلی و مقیاسی ضرور برای تدوین و توسعه سیاستها و راهبردها ادامه دارد.
تفاوت میان کشورها در پارامترهای جمعیتی فقط موضوع تنظیم سرعت زمان و اندازه مورد انتظار گروه در وضعیت ثابت است، و تفاوتی در الگوی تغییر ندارند؛ با وجود این، این تفاوتها میتواند تمایزهای بین کشوری در سرمایه ـ کاراندوزی ایجاد کند که ممکن است فشاری برای مهاجرت نیروی کار یا سرمایه پدید آورد؛ در همان حال که نابرابری و میزان فقر افزایش مییابد.
The World Economy at the Crossroads: A Survey of Current Problems of Money, Trade and Economic Development.