چکیده:
در این مقاله، اختلاف شیعه و اهلسنت درباره مسح پاها و کیفیت آن در سه محور؛ قرآن، سنت و تاریخی بررسی میشود.شیعه معتقد است، قرآن وظیفه هر مسلمانی را در آیه وضو (مائده :6) به صراحت، مسح بر پاها میداند چون کلمه «أرجلکم» در آیه، چه «أرجلکم» به جر خوانده شود و چه به نصب، عطف به «أمسحوا» شده است. علمای اهلسنت وظیفه اصلی را شستن پاها میدانند چون روایات غسلیه را مقدم بر قرآن دانسته و معتقدند «أرجکم» در آیه عطف بر «فاغسلوا» میباشد.به اعتقاد شیعه، روایات غسلیه مخالف قرآن بوده، با روایات مسح در تعارض و ساقط میشود. آن دسته از روایات که موافق قرآن است که مسح بر پاهاست، همراه قرآن باقی مانده و به آن عمل میگردد. شستن پاها بدعت است چون اولینبار در زمان عثمان، خلیفه سوم، ابداع شده و در دوران حکومت بنی امیه و حجاج ثقفی با شدت بیشتر در بلاد مسلمین تبلیغ و ترویج یافته است.
خلاصه ماشینی:
"ج: برخی دیگر از مفسران اهل سنت در توجیه قرائت به جر «أرجلکم» گفتهاند: کلمه «أرجلکم» فقط لفظا به کلمه «رؤسکم» عطف شده، اما معنای آن عطف است به کلمه «وجوهکم»، پس اگر آن را به جر خوانده است، دلیل بر این نیست که پاها نیز مانند سر باید مسح شود، چنان که شاعر میگوید: «علفتها تبنا و ماء باردا»، یعنی من به شتر خود غذایی از کاه و آب خنک دادم، که تقدیر کلام «علفتها تبنا و سقیتها ماء باردا» است، یعنی به شتر خود غذایی از کاه خوراندم و آبی خنک نوشاندم (طبرسی، 1373: 3، 256؛ رشیدرضا، همان: 6، 227).
ج. بشر بن المفضل، از عبدالله بن محمد بن عقیل، از ربیع بنت معوذ بن عفراء روایت میکند که رسول خدا بر ما وارد شد و این گونه وضو کرد: «کف دست» خود را «سه مرتبه» شست و همچنین سه دفعه «صورت» خود را شست و یک بار استنشاق و مضمضه نمود، سه مرتبه دست خود را شست و دو مرتبه «سر خود را مسح» کرد، اول «پشت سر» و بعد «جلو سر» خود را و همچنین «ظاهر و باطن گوش» خود را مسح نمود و بعد هردو پایش را سه دفعه شست (جزری، 1403: 7، 164).
از همین رو مشاهده میشود که علی بن ابی طالب( در زمان خلافتش عملا با این بدعت به مخالفت برخاست و در مسجد از قنبر کوزه آبی برای وضو طلبید و دو کف دست و صورت و دو دستش را از آرنج شست؛ آن گاه سر را یک بار مسح کرد و هر دو پایش را تا برآمدگی پاها مسح نمود و سپس فرمود: «ای کسی که از وضوی رسول خدا سئوال کردی، حضرت این گونه وضو میگرفت» (ابنحنبل، بیتا: 2، 465)."