چکیده:
این مقاله سعی دارد به طور اجمالی به تصوف و عرفان و جلوههای آن، در ادبیات سرزمین اندلس بپردازد. برای این منظور ابتدا به اندلس و وضعیت جغرافیایی آن پرداخته شده و سپس تصوف و عرفان در اندلس مورد بحث قرار گرفته و در پایان مشاهیر عرفا و صوفیان اندلس معرفی شدهاند. از جمله این مشاهیر، ابنعربی، ابنمسره، ابنطفیل و ابنعریفاند. در این میان، ابنعربی مشهورترین عرفای اندلس است. در واقع گفتهاند که عرفان اندلس با ابنعربی قوام یافت و بنیاد محکمی از تلفیق تأملات فلسفی با رویکردهای عرفانی در قالب تصوف مدرسی شکل گرفت. نیز گفتهاند با پایان دوره ابنعربی و با شروع جنگهای صلیبی میان مسلمانان و مسیحیان، به تدریج علم و ادب و فرهنگ و به تبع آن عرفان و تصوف اندلس، از آنجا رخت بربست و به شمال آفریقا منتقل شد.
خلاصه ماشینی:
"زیباییهای طبیعی اندلس، طبیعت زیبا، هوای معتدل، زمین حاصلخیز، آبهای فراوان و مراتع وسیع آن، جایی برای خوشگذرانی و عیش و نوش بود که بسیاری ازمردم به ویژه شاعران را مسحور خود کرده بود، اما در کنار این مردمان، کسانی بودند که در ورای زیباییهای ظاهری، جمال حق را دیده و به عشق الهی پناه برده و وارد دنیای بی آلایش عرفان و تصوف شده بودند.
به نظر میرسد که اینگونه برخوردهای خشن که گاه با قتل و آزار صوفیه نیز همراه بود و نمونههای آن در تاریخ اندلس فراوانتر از دیگر سرزمینهای اسلام است، مهمترین علت ناتوانی این منطقه در پرورش طریقهها و سلسلههای تصوف باشد.
اگر چه این متفکر شاعر و موسیقیدان را نمیتوان یک صوفی به تمام معنا دانست، اما ساختار داستان کتاب او، در حقیقت سرنوشت تصوف اندلس است که از آن میتوان دریافت که وی برای عنصر تخیل اهمیت بسیار قائل بوده است و می توانسته با استعانت از نیروی تمثل و تخیل از جهان طبیعت به عالم عقل راه یابد.
اما به تدریج با شروع جنگهای صلیبی مسیحیان با مسلمانان، که با حملات پیاپی در صدد بیرون راندن آنان بودند، تصوف در اندلس رو به ضعف نهاد و دو شهر اشبیلیه و مرسیه که پایگاه فرهنگ و تمدن اسلامی بودند به دست مسیحیان افتاد و در پی آن بسیاری از اهل علم و عرفان از اندلس به مغرب رفتند و میراث علمی و فقهی اندلس را به شمال آفریقا منتقل کردند که شاید بتوان آن را دوره انتقال نامید (عنان، 1371: 5، 43)."