چکیده:
در طول تاریخ اسلام، مفسران هر یک با شیوه خاصی به تفسیر آیات قرآن پرداختهاند. از اینرو شایسته است به بازنگری و ارزیابی آن روشها و بیان نکات ضعف و قوت آنها پرداخته شود. یکی از آن شیوهها، شیوه ابنتیمیه است که در عصر ما نقد و بررسی آن ضروری به نظر میآید؛ زیرا آرا و عقاید وهابیون از مبانی و آرای ابنتیمیه نشئت گرفته است که این مقاله در صدد بیان شگردها، استراتژیهای، و نقد و بررسی اصول و مبانی تفسیری ایشان (مانند نفی مجاز، تکیه بر ظواهر بدون توجه به قرائن، عدم تأویل صفات خبری و ...) میباشد وی در تفسیر آیات متشابه، از آیات محکم که قرآن از آنها به ام الکتاب تعبیر کرده، بهره نگرفته و لازمه تفسیر وی از صفات خدا، قائل شدن به تجسیم و تشبیه است.
خلاصه ماشینی:
"ابنتیمیه میگوید که پیامبر تمام قرآن را تفسیر کرده است و به آیاتی از قرآن از جمله آیه 44سوره نحل ( ) استدلال میکند و مینویسد: پیامبر معانی و الفاظ قرآن را بیان فرموده است؛ یعنی او برای اینکه رسالتش را همچون یک نبی و رسول به انجام برساند، لازم بود تمام معانی واقعی و قابل قبول قرآن را روشن سازد و از هیچ نوع اطلاع رسانی خودداری نکند.
ابنتیمیه ادعا میکند که غالب اختلاف آرای تفسیری صحابه از نوع اختلاف تنوع است، نه اختلاف تضاد 4 (یعنی اختلاف آنها قابل جمع است)، ولی این گفته او صحیح نیست؛ چون نمونههای فراوانی از اختلاف تضاد بین آنها در تفسیر وجود دارد که اصلا قابل جمع نیستند و سرانجام اینکه اگر صحابی راوی تفسیر آیات باشد، در صورت صحت سند و دلالت، سخنش قبول میشود، والا نه، ولی اگر با اجتهاد خود، نکتهای تفسیری بیان کند در صورت وجود قرائن و شواهد در مورد شأن نزول آیات و نیز معنای لغوی آیات، سخنش معتبر است.
1 از بررسی آثار تفسیری بهجای مانده از ابنتیمیه معلوم میشود، که چون مبانی او غلط و دارای اشکال است، نتوانسته است از این شیوه به درستی استفاده کند و چنانکه اشاره خواهد شد، درتفسیر آیات معمولا از آیات دیگر قرآن غافل شده و به خطا رفته است، مخصوصا در آیات صفات خبری خداوند، تفسیرهایی ارائه داده که لازمه آنها تجسیم و تشبیه خداست.
1 وی گاهی برای تأیید نظر خود اجماعاتی ادعا میکند که هرگز وجود خارجی ندارند؛ مثلا در تفسیر سوره نور مینویسد: هیچ یک از صحابه و تابعان کمترین تردیدی ندارند که همه آیات صفات الهی که در قرآن کریم آمدهاند، تأویل نمیشوند."