چکیده:
حیات، نحوه خاص از هستی است که مبدا ظهور علم و قدرت شده و عامل هماهنگ کننده «اندیشه علمی» و «انگیزه عملی» است، به طوری که اندیشه علمی بر انگیزه عملی اشراف و نظارت داشته و انگیزه عملی تحت هدایت اندیشه علمی، به صورت کوشش عینی ظهور می یابد. هر اندازه حیات، قوی تر باشد موجب شکوه اندیشه علمی و قدرت انگیزه عملی خواهد بود و هر اندازه اندیشه و انگیزه نیرومندتر باشد کاشف کمال حیات و شدت آن است. گرچه از قدرت هر کدام می توان به نیرومندی دیگری پی برد لیکن راه عمیق در استدلال، پی بردن از سبب (حیات) به مسبب، (اندیشه و انگیزه) است و راه سهل و سمح پی بردن از مسبب، یعنی اندیشه و انگیزه به سبب، یعنی حیات است؛ زیرا دسترسی به حقیقت حیات و همچنین پی بردن به نحوه حیات شخص معین دشوار است، ولی تا حد ی از بررسی علم و عمل او می توان با درجه وجودی حیات آن شخص آشنا شد و درباره کیفیت زیستن او سخن گفت؛ چون انگیزه عملی تحت رهبری اندیشه علمی سامان می پذیرد و اوج و حضیض آن وامدار صعود و هبوط اندیشه علمی است و هماره «عزم عملی» با هدایت «جزم علمی» تحقق می یابد و با وزن علم، موزون عمل در میزان حق و باطل و صدق و کذب و حسن و قبح توزین می شود. از این رو اختصاص بحث به بررسی اندیشه علمی و انصراف از گفت وگو در مدار انگیزه عملی به نظم صناعی و منطقی نزدیک تر است
خلاصه ماشینی:
"همین تقارن در نحوه شهود و حیات در احادیث دیگر ملحوظ است؛ نظیر آنچه از رسول گرامی اسلام صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسیده است که فرمود: «یا علی ما عرف الله الا انا و انت و ما عرفنی الا الله و انت و ما عرفک الا الله و انا» (9) زیرا معلوم میشود چنین انسان کاملی که معرفت او جز برای خداوند مقدور دیگری نیست و شناخت خداوند به آن اندازه که برای موجود امکانی مقدور است فقط میسور اوست در جایگاه رفیع اعتلای روح قرار دارد و چنان روح کاملی حتما اسرار جهان امکان را در پرتو تجرد تام عقلی خود مشاهده میکند و در این جهت علیبن ابیطالب علیهالسلام همتای رسول گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلم خواهد بود.
7ـ مشاهده فرشتگان برای شهود فرشته و اینکه ایمان علیبن ابیطالب علیهالسلام به ملائکه از سنخ ایمان به شهادت بود نه ایمان به غیب میتوان دو برهان یادشده در مباحث قبلی را ارائه کرد؛ یکی آنکه رؤیت خدا با چشم دل و حقیقت ایمان مستلزم شهود مظاهر الهی است؛ زیرا علم به سبب موجب علم به مسبب میشود، خواه این مطلب به اصطلاح حکمت و کلام، یعنی نظام علی و معلولی بیان شود و خواه به اصطلاح عرفان، یعنی ظهور و تشأن و تجلی به اسما و صفات بازگو گردد؛ زیرا علم به مصدر و ظاهر سبب علم به صادر و مظهر خواهد بود و تفصیل آن در مباحث قبل گذشت و دیگری آنکه آن حضرت علیهالسلام درباره کیفیت غسل بدن مطهر رسول گرامی صلیاللهعلیهوآلهوسلم چنین فرمود: «..."