چکیده:
: در ادبیات و اصول فقه، نشان داده شدهاست که الفاظ برای رساندن معانی، به دو شکل استعمال میشوند: حقیقی و مجازی. عموم دانشمندان مسلمان این تقسیمبندی را قبول کردهاند و استعمال مجاز در قرآن کریم را نیز پذیرفتهاند. در برابر، گروهی از عالمان مسلمان با استعمال مجاز در قرآن، مخالفت کردهاند و گروه سوم، تقسیمبندی الفاظ را به حقیقت و مجاز، از اساس، باطل دانستهاند. ابنتیمیه در شمار گروه سوم است. در این نوشتار، پس از یادکرد تعریف حقیقت و مجاز و بررسی قول مشهور در این باره، ادله موافقان این تقسیمبندی و آمدن مجاز در قرآن، نقل و تحلیل شده و سپس، اشکالات عمومی مخالفان و پاسخ آنها آورده شده و پس از آن، اهم اشکالات ابنتیمیه بهتفصیل، تبیین و نقد شده است.
خلاصه ماشینی:
"پاسخ نظری مبتنی بر این اصل است که الفاظ تنها به عنوان ادلهای برای فهماندن معانی، جعل شدهاند و اگر فرضا استعمال «خورشید» هم برای «جرم درخشان سماوی» و هم برای «چهره زیبا» حقیقت باشد، اطلاق خورشید بر این دو شیء، بالاشتراک خواهد بود و در این صورت، هر گاه که این واژه بدون هیچ قرینه مشخصکنندهای به کار رود، مراد متکلم از آن، معلوم نخواهد شد؛ لیکن ما مینگریم که امر خلاف این است و هر گاه که ما واژه «خورشید» را بدون هیچ قرینهای به کار میبریم، از آن، رخسار زیبا فهمیده نمیشود و آنچه از شنیدن این واژه به ذهن شنونده خطور میکند، همان ستاره پرنور آسمان است.
ابنتیمیه سپس در برابر سخن خود اشکالی مطرح میکند و مینویسد: «اگر بگویند که ما بر این دعوی دلیل داریم، چراکه اگر توافق جمعی به اختصاص لفظ معین به معنای معین نباشد، استعمال ممکن نخواهد بود، خواهیم گفت: امر این گونه نیست؛ زیرا ما میدانیم که خدا به حیوانات، اصواتی را الهام کرده که آنان مراد یکدیگر را با این اصوات میفهمند و خدا این را منطق نامیده است.
نکته دیگری که در نقد سخن ابنتیمیه به نظر میرسد، این است که بیفایده بودن قول به تجرد از قرینه برای شناخت حقیقت از مجاز، اصل این تقسیم را از اعتبار نمیاندازد؛ زیرا گذشت که الفاظ واضعی دارند و واضع الفاظ هر لفظی را برای معنای مشخصی وضع کرده که استعمال آن در معنایی دیگر، با استعمال آن لفظ در معنای موضوع له، متفاوت است؛ هرچند علامت یادشده لغو باشد."