چکیده:
طرح «مدینه فاضله» فارابی در فلسفه سیاسی اسلامی، در قیاس با «آرمانشهر» افلاطون نگریسته میشود. اگر این قیاس در ارتباط با تاسیس «حکمت مدنی» توسط فارابی درست باشد، بررسی این بخش از دانش شکل گرفته در دوره میانه اسلامی میتواند پرتویی بر منطق شکست دوران اخیر سرزمینهای اسلامی بیفکند. در این نوشتار برآنیم با توضیح متن گرایانه حکمت مدنی فارابی و با استفاده از روش تحلیل مقایسه یی، تاثیر فلسفه سیاسی افلاطون را بر طرح اقتدارگرایانه مدینه فاضله این فیلسوف مسلمان مورد بررسی قرار دهیم؛ یعنی برخلاف آنچه بطور معمول سعی نموده اند با توجه به مسلمان بودن فارابی، برخی وجوه شرعی دانش تازه تاسیس او را برجسته نمایند، نویسندگان این نوشتار با فرض وجود یک بنیان فلسفی برای آراء معلم ثانی، ریشه نخستین آن را در ایده های افلاطونی پی میجویند. بهمین خاطر، دوری از تعابیر ایدئولوژیک مدرن و سنتی جهت نفی یا اثبات حقانیت مطلق آراء فارابی وجهه اصلی همت نگارندگان این سطور خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
در این نوشتار برآنیم با توضیح متنگرایانة حکمت مدنی فارابی و با استفاده از روش تحلیل مقایسهیی، تأثیر فلسفه سیاسی افلاطون را بر طرح اقتدارگرایانه مدینه فاضله این فیلسوف مسلمان مورد بررسی قرار دهیم؛ یعنی برخلاف آنچه بطور معمول سعی نمودهاند با توجه به مسلمان بودن فارابی، برخی وجوه شرعی دانش تازه تأسیس او را برجسته نمایند، نویسندگان این نوشتار با فرض وجود یک بنیان فلسفی برای آراء معلم ثانی، ریشه نخستین آن را در ایدههای افلاطونی پی میجویند.
فارابی با عنایت به این باور درست که ریشه اصلی بحران کنونی خلافت به زمان شکلگیری آن پس از وفات پیامبر(ص) و خلفای راشدین برمیگردد و البته با آگاهی از حیات قبیلهیی عرب و Political philosophy شکلگیری گروههای متعدد بظاهر دینی (عقیدتی) براساس آن، به این نتیجه نایل میشود که در آغاز تأسیس فلسفه سیاسی خود، پیگیری راهحل در سرزمینهای اسلامی ـ اعم از خلافت واقعی و نیز وحی الهی و شریعت دینی ـ را یکسره رها کرده و بدنبال تأسیس یک سیاست [غیر دینی]، به جستجو در آراء پیشینیان بپردازد.
( 153 ) محسن مهدی، پژوهشگر برجسته فلسفه اسلامی در دوره میانه مینویسد: رئیس اول در فلسفه سیاسی فارابی همان فیلسوف حاکم افلاطونی است، چراکه فارابی خود در توضیح اوصاف او میگوید همه این صفات بوسیله افلاطون در جمهوری نیز بیان شده است.