چکیده:
از سال 1363 قانون عملیات بانکی بدون ربا در سیستم بانکداری ایران اجرا شد. یکی از مهمترین اهداف این قانون، حذف ربا در سیستم بانکی و اثرگذاری اعتبارات بر رشد اقتصادی از طریق برتری مشارکت پول در سرمایه است. این مقاله با استفاده از دادههای 1363 تا 1386 از طریق شاخص هرفیندال – هیرشمن، درجهی تمرکز اعتبارات در عقود بانکی را ارزیابی و رتبهبندی کرده است. نتایج نشان میدهد تمرکز در اعتبارات، بیشتر به سمت عقود مبادلهای با نرخ ثابت است و عقود مشارکتی در اهمیت دوم و کمتر قراردارد. با توجه به این که یکی از اهداف سیاستهای پولی در حذف بهره اثرگذاری بر رشد است، در بررسی علیت گرنجری، رابطهی میان اعتبارات بانکی عقود مبادلهای بر رشد معنیدار نبوده و نیاز است برای اهداف رشد، تمرکز اعتبارات به سمت عقود مشارکتی هدایت شود.
Interest Free banking law at 1363 was implemented in the banking system in Iran. One of the main goals of this law was eliminating usury from monetary system، and utilization from non-usury credit impact on economic growth through preferring money contribution in the capital. This paper uses data from years 1363 to 1386 and implementing Herfindahl-Hirschman index، evaluated and ranked concentration credits in the banking contracts. Also the causality relationship between economic growth and exchange contracts is reviewed. The results show that the concentration of credits in exchange agreements with fixed-rate is higher than participatory contracts.
The Granger causality test between the credit swap contracts with economic growth does not endorse، considering that one of the goals of elimination of usury (interest) in Islamic economics is affecting economic growth. Hence for higher economic growth in Islamic banking، credits concentration should lead to on partnership contracts.
خلاصه ماشینی:
"IB} طبقهبندی O42,E52:JEL لیدواژه: {VKحذف ربا،عقود اسلامی،برتری مشارکت پول در سرمایه،رشد اقتصادی،شاخص هرفیندال-هیرشمنVK} (*)نویسندهی مسئول -مقدمه آیا نظام بانکداری ایران توانسته است با تصویب قانون عملیات بانکی بدون ربا ازسال 1363 توزیع متقارن و مؤثری در بازار پول و سرمایه پدید آورد؟و توانسته تمایلنظام پولی-اعتباری را که قبل از سال 1362 بیشتر بربانکداری تجاری بوده است ازبرتری پول-بهره،به برتری مشارکت پول در سرمایه هدایت کند؟ آیا با حذف بهره(ربا)،تمایل به عقود مشارکتی،حتی عقود مبادلهای با نرخ ثابت ومتغیر،توانسته است در فرآیند حرکت حقیقی اقتصاد و رشد مؤثر باشد و قانون عملیاتبانکی را از طریق قرض الحسنه و عقود مشارکتی تحقق بخشد؟معمولا در دستهبندیعقود بر اساس عقود مشارکتی شامل مضاربه،مشارکت مدنی و حقوقی،بانکها بهتناسب میزان سرمایهی پرداختی در فعالیت اقتصادی در سود و زیان شریک شده وبه صورت حق الوکاله عمل میکنند.
این مقاله تلاش دارد از طریق شاخص هرفیندال-هیرشمن،رابطهی میان رشداقتصادی و درجهی تمرکز عقود در سالهای 1363 تا 1386 را تجزیه و تحلیل کند،تامشخص شود آیا عقود مشارکتی،عقود با نرخ سود ثابت و متغیر،که ابزارهایواسطهگری مالی در بانکداری اسلامی در ایران است،بر اساس علیت گرنجری با رشد،تأثیرات یک طرفه دارند یا دو طرفه و یا اساسا ارتباط معنیداری بین آنها وجود ندارد؟فرض اولیه در نظام پولی-اعتباری بر اساس عقود اسلامی این است که چون عقود،منجر به فرایند حرکتی حقیقی از طریق تبدیل رجحان پول-بهره به رجحان مشارکتپول در سرمایه میشوند،اثر مثبتی بررشد دارند."