چکیده:
«شرطبندی پاسکال» یکی از مهمترین و مناقشهبرانگیزترین استدلالهای ارائهشده برای اثبات وجود خدا و معقولیت باورهای دینی است. بر اساس این استدلال، در جایی که استدلالهای عقلی و نظری اثبات وجود خدا رضایتبخش و قانعکننده نباشند، باز هم در مقام عمل و تصمیمگیری، زندگی بر اساس باور به وجود خدا و دیگر باورهای دینی از جمله زندگی پس از مرگ، محتاطانهترین گزینه پیش رو و معقولترین شرطبندی ممکن است، حتی اگر این باورها به صورت برهانی و یقینی قابل اثبات نباشند؛ پرهیز از زیان احتمالی الحاد، یعنی شقاوت ابدی و بینهایت در زندگی پس از مرگ – که بسیار خطیرتر از سود مسلم و یقینی زندگی و لذت محدود و متناهی اینجهانی است– مبنای معقولیت چنین تصمیمی است. استفاده روانشناختی از این استدلال، بسیار کارا و اثرگذار است، ولی در صورتی که آن را به عنوان استدلالی برهانی در نظر بگیریم، اشکالات متعددی بر آن وارد میشود که این نوشتار به مهمترین انتقادهای واردشده بر آن میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"بر اساس این استدلال، در جایی که استدلالهای عقلی و نظری اثبات وجود خدا رضایتبخش و قانعکننده نباشند، باز هم در مقام عمل و تصمیمگیری، زندگی بر اساس باور به وجود خدا و دیگر باورهای دینی از جمله زندگی پس از مرگ، محتاطانهترین گزینۀ پیش رو و معقولترین شرطبندی ممکن است، حتی اگر این باورها به صورت برهانی و یقینی قابل اثبات نباشند؛ پرهیز از زیان احتمالی الحاد، یعنی شقاوت ابدی و بینهایت در زندگی پس از مرگ – که بسیار خطیرتر از سود مسلم و یقینی زندگی و لذت محدود و متناهی اینجهانی است– مبنای معقولیت چنین تصمیمی است.
ماتریس ارائهشده برای شرطبندی پاسکال، در واقع نوعی «مصادره به مطلوب»<FootNote No="42" Text=" begging the question"/> به سود نوع خاصی از خداباوری است؛ پاسکال در استدلال خود، صرفا دو وضعیت بیدینی و دین مسیحیت را مد نظر قرار داده است، چنانچه موضع انحصارگرایانة او در این عبارات، آشکار است: «من ادیان متناقض بسیاری دیدهام، و بنابراین، همه، به جز یک دین، باطل هستند.
بنابراین، اگر استدلال شرطی را به عنوان استدلالی اقناعی در مقام مجادله با مخاطب و جهت آمادهسازی ذهنی و روانی او به منظور پذیرش موقف کلی دین و ایمان، به معنای عام آن، و نیز دفاع از عقلانی بودن باورهای دینی در نظر بگیریم، تا از طریق آن، انسان از اردوگاه بیایمانی به اردوگاه ایمان متمایل شود، و وجود خدا و صدق باورهای دینی را در بقعة امکان و احتمال عقلی قرار دهد، و به طور جزمی و قطعی، منکر آنان نباشد،<FootNote No="90" Text=" اشاره به این سخن مشهور ابنسینا: «کل ما قرع سمعک من الغرائب، فذره فی بقعة الإمکان، ما لم یذدک عنه قائم البرهان»؛ آنچه از امور عجیب و غریب به گوش شما میرسد، آن را انکار نکنید و در بقعة امکان و احتمال گذارید، مگر اینکه برهان قاطع، شما را از پذیرش آن بازدارد."