خلاصه ماشینی:
"1 فرمانده یکم اسلام در حملات جانانه خود نبرد شدیدی نمود،و هنگامیکه خود را در حلقه محاصره دشمن دید،و شهادت خود را قطعی دانست،برای اینکه دشمن از اسب وی استفاده نکند،و نیز بدشمن بفهماند که آخرین پیوند خود را با جهان مادی قطع نموده است از اسب فرود آمد،و آنرا پی کرد،و به دفاع و حمله خود ادامه داد،در این اثناء دست راست او (1)اینک متن عربی آنرا که ابن هشام در سیره 2 ص 378 آورده در اینجا نقل میکنیم: یا حبذا الجنة و اقترابها طیبة و باردا شرابها و الروم روم قددنا عذابها کافرة بعیدة انسابها علی اذلاقیتها ضرابها قطع گردید،او برای اینکه پرچم رسولخدا را به زمین نیاندازد،پرچم را به دست چپ گرفت، وقتی دست چپ او را نیز قطع کردند،با بازوان خود پرچم را نگاه داشت،و بالنتجه با بیش از هشتاد زخم روی خاکها افتاد و جان سپرد.
افسانه بجای تاریخ:از آنجا که امیر مؤمنان علی بن ابیطالب(ع)در میان مسلمانان لقب«اسد الله»را دارد گروهی خواستهاند سرداری را در برابر او به تراشند و به لقب «سیف الله»بدهند و این کس جز خالد بن ولید سردار شجاع اسلام نخواد بود از این نظر میگویند پیامبر به وی از بازگشت از جنگ«مؤته»لقب«سیف الله»داد ولی اگر پیامبر بیک مناسبات دیگر بهوی لقب مزبور را میبخشید سخنی نبود اما اوضاع و احوال پس از بازگشت از نبرد«مؤته»ایجاب نمیکرد که پیامبر به او چنین لقبی را مرحمت فرمایند آیا کسی که در رأس گروهی قرار گیرد که مسلمانان به آنان لقب«فراریان»داده و با پاشیدن خاک به سر و صورت ایشان از آنان استقبال بعمل آوردند در چنین موقع شایسته لقبی مانند«سیف الله»خواهد بود؟!و اگر او در نبردهای دیگر مظهر اتم سیف الهی باشد ولی در این نبرد جز یک تدبیر نظامی قابل تحسین از وی سر نزد."