چکیده:
در نقد اخلاق دینی، رویکردهای متفاوتی وجود دارد: یکی از این رویکردها، بیان ضررهای دین به اخلاق است. از این طریق، سعی شده است اخلاق دینی، نفی و به جای آن اخلاق سکولار اثبات شود. اموری همچون تزلزل اخلاقی، تبعیضآمیز بودن اخلاق دینی، ثبات قواعد اخلاقی آن و از خودبیگانگی از جمله موضوعاتی هستند که در این زمینه بیان شدهاند. این مقاله، ضمن بیان و بررسی مهمترین اموری که به عنوان ضررهای دین به اخلاق برشمرده شده، به دفاع از اخلاق دینی پرداخته و جایگاه آن را در میان مکاتب مختلف اخلاقی اثبات نموده است. هرچند برخی از این امور، از جمله نقاط قوت اخلاق دینی شمرده میشوند، با وجود این، منتقدین آنها را عامل ضرر به اخلاق دانستهاند.
خلاصه ماشینی:
"اما اگر مراد از نسبیت، معنای دوم آن باشد، باید گفت: اخلاق دینی هم در برخی از دستورات خود، نسبیت به این معنا را میپذیرد و حکم اخلاقی مربوط به این موارد را تنها با توجه به قیود و شرایطی که دارند، ثابت میداند.
11 اما اینکه چنین دستوراتی موجب از خودبیگانگی انسان میشوند درست نیست؛ زیرا وقتی انسان به آنچه که گفته شد توجه داشته باشد؛ یعنی بداند خداوند متعال مالک حقیقی انسانهاست، و هر امر و دستوری که میدهد براساس حکمتهایی است که بر آنها مترتب میشوند، و از طرفی نیز بداند من حقیقی انسان، در بندگی و عبودیت او شکوفا خواهد شد، نه تنها دچار از خودبیگانگی نمیشود، که بیش از پیش، من حقیقی خود را یافته و آن را به کمال خواهد رسانید.
20 اما این سخن نیز درست نیست که، عمل برای سعادت با عمل برای خدا ـ آنچه که اخلاق دینی در پی آن است ـ منافات دارد؛ زیرا آنچه خداوند متعال از یک انسان دیندار خواسته است، دقیقا در راستای آن چیزی است که سعادت وی محسوب میشود.
توجه به این دو نکته، نشان میدهد آنچه سعادت حقیقی انسان شمرده میشود و در اخلاق هدف نهایی افعال اخلاقی تلقی میگردد، با آنچه خداوند متعال خواهان آن است، یکی است.
25 نقد و بررسی این اشکال، گرچه از یک منظر وارد است، اما باید توجه کرد که خاستگاه چنین نقدی، ضعفهای موجود در دین مسیحی و عملکرد بد کلیسا میباشد که موجب شد دین و باورهای دینی در نظر مردم غرب نامعقول و غیرانسانی جلوه نموده، کنار گذاشته شوند."