چکیده:
اولیای خدا برترین آموزگاران تاریخاند؛ از یکسو از سرچشمه وحی و مصدر حکمت برخوردارند و از سوی دیگر بر هر آنچه در درون بندگان و در روابط میان ایشان میگذرد شاهدند. تأمل در چگونگی آموزش معارف مهدوی میتواند بر ظرافت و دقت ایشان دریچهای بگشاید و بابی باشد برای درک شرایط اجتماعی آنان.اندیشۀ مهدویت، نگاهی به آینده است؛ نگاهی که بر حجم بزرگی از روایات و بخشی از آیات تکیه دارد. اما ایجاد این نگاه با چه هدفی همراه است و چه تأثیری بر مخاطبان دارد؟ بررسی چگونگی و چرایی طرح اندیشۀ مهدویت در قرآن و سنت، نیازمند ترسیم چارچوبی و پرداختن به مقدماتی است و دغدغۀ این نوشتار، رسم این چارچوب و تمهید مقدمات کار است.
The friends of God (divine messengers) are the best teachers in the history. They are connected to thesource of divine revelation and wisdom on the one hand and able to oversee whatever goes inside human beings and their relationships on the other hand. Reflection about the way training teachings of Mahdism can open awindow into understanding their precision and accuracy and get us to understand their social situations. Messianic idea of Mahdism is an approach into the future، a look that emphasizes on the large volume of verses andAyah Narratives. Yet، what goals creation of such an approach would have and how does it affect its audience? Surveying the how and why of putting forward such a messianic idea in Quran and the Sunnah assumes drawing a framework to address a basic need، whichis the concern of this paper. This paperaims to draw the framework of preparations for putting forward this messianic idea.
خلاصه ماشینی:
چنین دغدغه و پرسشی باید در ترسیم سیر اندیشه در حوزههای دیگر نیز محقق را به خود مشغول کند و این نوشتار در پی آن است که آغازگر این کار در ترسیم سیر اندیشۀ مهدویت باشد.
در همین نوشتار از لوازم ترسیم خط تحول و همچنین شیوههای کمی و کیفی سخن گفته خواهد شد که بهرهگیری از آنها برای ترسیم چگونگی تحول در طرح آموزههای مهدویت ضروری است.
اختصاص یک گفتار به سخنان رسول خدا( به سبب توجه اکید و گستردهای که در منقولات ایشان نسبت به مباحث مهدویت به چشم میخورد و نیز به جهت مشکلات خاصی است که در استخراج و استنباط این آموزهها وجود دارد.
نوشتار چهارم ادامهای است بر تأملات روایی، اما اینبار در سخنان ائمه( که در آن به تفاوتهای میان طرح مباحث مهدویت در سخنان معصومین( و نسبت آن با شرایط خاص ایشان تأکیدی ویژه خواهد شد.
فقه شیعه در عرصۀ احکام الزامی به منابع روایی اهلسنت اعتماد نکرده و از منقولات آنان تنها در حد مؤید بهره میبرد؛ اما این سختگیری در دیگر زمینهها محسوس همچنین نک: موسسۀ معارف اسلامی، 1418: ج3، 240 به بعد که سخن از فردی است به نام ابن صیاد که معاصر رسول است و از همان زمان مخفی شده و بعدها هم اوست که به عنوان دجال خروج خواهد کرد.
در فقه احکام با وجود کتب اربعه و تدوین وسائلالشیعه این دغدغه دربارۀ مصادر حدیث به حداقل رسیده و محقق عمدتا به تحقیق در سندهایی میپردازد که در این کتب نقل شده است.