چکیده:
رفاه عمومی مهمترین هدف برنامه های اقتصادی جوامع بوده که دستیابی به این هدف با سیاستهای رشد اقتصادی و توزیعی امکان پذیر است. اما آیا میان رشد اقتصادی و کاهش فقر در کوتاه مدت ناسازگاری وجود دارد؟ این بحث از مباحث دامنه دار در ادبیات توسعه است. بررسیهای انجام شده نشان می دهد که رابطه معناداری میان رشد اقتصادی و افزایش نابرابری و فقر در جامعه وجود ندارد. با این وجود این سوال از دیدگاه فقهی قابل بررسی است که آیا می توان در سیاستهای اقتصادی به گونه ای عمل کرد که گرچه رشد اقتصادی را به همراه آورد اما بر شمار فقیران افزوده و یا بر شدت فقر آنان بیفزاید؟
بسیاری از کسانی که در زمینه اقتصاد اسلامی سخن گفته اند، عدالت را اصل اساسی در تفکر دینی دانسته، رشد اقتصادی را تنها در چارچوب موازین عدالت- کاهش فقر- خواهانند.
در این نوشتار کوشش شده است تا با استناد به منابع دینی و با پیروی از روش رایج فقهی به بررسی حکم سیاستهایی که به گستره فقیران یا بر شدت فقرشان می افزاید، پرداخته شود
خلاصه ماشینی:
"با این وجود این سؤال از دیدگاه فقهی قابل بررسی است که آیا میتوان در سیاستهای اقتصادی به گونهای عمل کرد که گرچه رشد اقتصادی را به همراه آورد اما بر شمار فقیران افزوده و یا بر شدت فقر آنان بیفزاید؟بسیاری از کسانی که در زمینه اقتصاد اسلامی سخن گفتهاند، عدالت را اصل اساسی در تفکر دینی دانسته، رشد اقتصادی را تنها در چارچوب موازین عدالت ـ کاهش فقر ـ خواهانند.
از کنار هم قرار دادن دو بند یاد شده، این نتیجه گرفته میشود از آن جا که عدالت در هیچ شرایطی معاملهپذیر نمیباشد و از سوی دیگر فقدان فقر در جامعه نیز یکی از مشخصههای این اصل مسلم است لذا در هیچ شرایطی نمیتوان رشد اقتصادی را بدون فقرزدایی پذیرفت.
در روایتی دیگر از امام صادق علیهالسلام نقل شده است: «ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم»(1) «همانا مردم بی نیاز و غنی میشوند اگر عدالت در میان آنان اجرا شود» از نظر مفاد و دلالت این روایت نیز مانند روایت سابق به روشنی، بی نیازی و غنا را شاخص تحقق عدالت در جامعه بیان میکند.
بنابراین میتوان حداقل در مواردی که روایات سهل معارضی ندارد به آنها عمل نمود در نتیجه مستفاد از روایت معتبر امام صادق (ع) این است که فقدان فقر در جامعه نشانگر تحقق عدالت در آن جامعه میباشد؛ لذا از لوازم ضروری عدالت، بینیازی مردم و فقدان فقر است؛ در نتیجه کنار هم قرار دادن دو بند دلیل اول میتوان به این نتیجه رسید که اولا عدالت اصلی خدشهناپذیر و معاملهناپذیر در تفکر اسلامی است."