خلاصه ماشینی:
"دلالتهای رویکرد پارادایمی برای اقتصاد اسلامی *سید عقیل حسینی در حال حاضر این تفکر بر محافل آکادمیک سیطره یافته استکه علم اقتصاد نئوکلاسیکی مدرن،یک دانش عینی جهانشمول باارزشهای مورد قبول همگانی است.
این اقتصاددانان به دلیل تبعیتاز پوزیتیویسم و عدم التفات به مبانی متافیزیکی و جهانبینی حاکمبر نظریهی اقتصادی نئوکلاسیکی،چهارچوبهی مکتب نئوکلاسیک دلالتهای رویکرد پارادایمی برای اقتصاد اسلامی *سید عقیل حسینی در حال حاضر این تفکر بر محافل آکادمیک سیطره یافته استکه علم اقتصاد نئوکلاسیکی مدرن،یک دانش عینی جهانشمول باارزشهای مورد قبول همگانی است.
مسیر اول به نظام اقتصادی اسلام اهتمام داشته است واقتصاد اسلامی را به عنوان یک نظام ایدهآل سیاسی اجتماعی مبتنیبر جهانبینی الهی که در تضاد با نظامهای مادی سرمایهداری وسوسیالیسم قرار دارد،در نظر گرفته است.
این اقتصاددانان به دلیل تبعیتاز پوزیتیویسم و عدم التفات به مبانی متافیزیکی و جهانبینی حاکمبر نظریهی اقتصادی نئوکلاسیکی،چهارچوبهی مکتب نئوکلاسیک را به وام گرفتهاند و اقتصاد اسلامی را واگذاشتهاند.
مدعای اساسی دیگری که رویکرد پاراداییم مطرح میکند و دارایدلالتهای اساسی برای اقتصاد اسلامی است،درهمتنیدگی نظریههایعلمی با گزارههای متافیزیکی و جهانبینی مبنایی حاکم بر پارادایمیک علم است.
مدعای اساسی دیگری که رویکرد پاراداییم مطرح میکند و دارایدلالتهای اساسی برای اقتصاد اسلامی است،درهمتنیدگی نظریههایعلمی با گزارههای متافیزیکی و جهانبینی مبنایی حاکم بر پارادایمیک علم است.
بنابراین برطبق این رویکرد،فرآیند تکوین علم اقتصاد اسلامی بدینترتیب صورت میپذیرد که مبانی متافیزیکی اصیل اسلامی(که نحوهیاستخراج آن بیان شد)در مراحل مختلف نظریهپردازی بکار گرفته شود.
بنابراین برطبق این رویکرد،فرآیند تکوین علم اقتصاد اسلامی بدینترتیب صورت میپذیرد که مبانی متافیزیکی اصیل اسلامی(که نحوهیاستخراج آن بیان شد)در مراحل مختلف نظریهپردازی بکار گرفته شود."