چکیده:
از نظر فلسفی عوالم اخروی خالی از هرگونه ماده و قوه انفعالی است. لکن ملاصدرا از هیولی و قوه اخروی سخن به میان می آورد. این مقاله به دنبال یافتن منظور ملاصدرا از چنین عباراتی در مورد عوالم اخروی است. به این منظور، کلمات وی در این زمینه مورد بررسی قرار گرفته و معلوم شده است که از نظر او ماده بعید اخروی نفس انسانی و مواد قریب آن، قوه خیال و ملکات حسنه یا سیئه انسانی است که با نفس متحدند. البته این ماده ذاتا با هیولای دنیوی متفاوت است. اما جای این پرسش هست که چرا ملاصدرا از نفس یا قوه خیال تعبیر به ماده اخروی کرده است؟ پاسخ ملاصدرا به این پرسش چشم انداز کلی او را به عالم قیامت و نظام آن روشن می سازد. همچنین دانسته شد که منظور وی از قوه در آخرت، به معنای قدرت و توان وجودی است که نه تنها انفعال نیست، بلکه با هیچ استعدادی هم قرین نمی باشد.
The other-worldly universe does not have any passive faculty and matter from the perspective of philosophy; but Molla-Sadra speaks of the other-worldly faculty and matter. This article will try to discover the meaning of these words of Molla-Sadra regarding the other world. Thus his words in this regard are investigated and it is clarified that the remote matter of the other world is human's soul and its proximate matters are human's faculty of imagination and his good or bad habits which are united with the soul. Indeed this matter is essentially different from the worldly matter. But this question arises: why does Molla-Sadra call the soul or the faculty of imagination as 'the other-worldly faculty'? Molla-Sadra's answer to this question clarifies his general outlook to the other world and its system. It is also explained that the meaning of faculty in the other-world، in his words، is existential power and ability which not only is not passive، rather it is not accompanied with any potentiality as well.
خلاصه ماشینی:
"3. هیولای دنیوی وجودش از همۀ وجوه بالقوه است و ذاتش فاقد هرگونه تحصل و فعلیتی است و تنها به واسطۀ صورتهای جسمانی تحصل مییابد؛برخلاف مادۀ اخروی[نفس]که ذاتا بالفعل موجود است،به وجودی جوهری و حساس که در ابتدا صورت بدن دنیایی بوده است و در جهان آخرت ماده و زمینۀ صور آن جهان میگردد و به نحوی از اتحاد،با آنها متحد میشود(ملا صدرا،1361،ص 284).
اول اینکه چگونه میشود چیزی در عین حال که صورت میپذیرد،صورتدهنده نیز باشد؟دیگر اینکه با توجه به آنچه گفته شد و خصوصا آنچه در سومین تفاوت آوردیم،آیا میتوان گفت مادۀ اخروی،همان مادۀ ثانیۀ دنیوی است؟ در پاسخ به پرسش اول،ملا صدرا خود میگوید:چون این صور و ملکات از لوازم خود نفس،یعنی مادۀ اخروی هستند،نه چیزی جدای از آن،پس مانعی ندارد که در عین اینکه نفس صورتدهنده است،صورتپذیر هم باشد(ملا صدرا،1361،ص 284).
ممکن است همین پرسش به گونۀ دیگری نیز طرح شود و آن اینکه چگونه میشود نفس یا مادۀ اخروی هم دارای قوه باشد و هم دارای صورت؛زیرا گفتیم که نفس، صورت دنیوی و مادۀ اخروی است؟ملا صدرا در پاسخ میگوید:بلی،محال است یک شیء هم قوه باشد و هم فعل،اما در یک نشئۀ واحد و یا نسبت به یک درجه از درجات وجودی؛لکن نفس اینگونه نیست،بلکه آن صورت،صور حسی در این عالم است و مادۀ امور و حوادث در عالم آخرت است(ملا صدرا،1375،ص 87)."