چکیده:
مشروطیت تحولی نو در تاریخ سیاسی ایران بود که تغییراتی درساختار حکومت استبدادی ایران ایجاد نمود و مباحثی چون تحدیدحکومت پادشاهی، حاکمیت قانون، حقوق ملت، مشارکت عمومی، نظارتبر عملکرد دولت و تفکیک قوا را در اندیشههای سیاسی نخبگان ایرانیمطرح کرد.ظلم و فساد، ناکارآمدی حکومت قاجار، نفوذ دولتهای بیگانه و اخذامتیازات گوناگونی از دربار ایران، نارضایتی عمومی از شرایط موجود وحوادث به وقوع پیوسته در آستانه نهضت مشروطه همچون عقد قراردادگمرکی جدید به نفع روسها توسط مسیو نوز و انتشار عکس وی با لباسروحانیت در آستانه ماه محرم و اعتراضات آیتالله بهبهانی، اهانت شاهزادهظفر السلطنه حاکم کرمان به روحانی بزرگ آن خطه حاج میرزا محمدرضاکرمانی، اهانت وزیر اکرم به سید جمالالدین قزوینی، اهانت حاکم سبزوار بهروحانی شهر و به دنبال آن اعتراضات مرحوم سید محمد طباطبایی بر بالایمنبر، تخریب گورستان کنار مدرسه چالی در بازار تهران توسط بانکاستقراضی و اعتراض مردم و علمای پایتخت به آن، به چوب بستن بازاریانتهران توسط علاء الدوله و عکس العمل علما و مردم در مقابل این اقدامهمگی نشانی از نارضایتی عمومی از حکومت قاجار داشت.اما محور تمامی موضعگیریهای مردم و علما تقبیح ظلم و دعوت حاکمانبه عدالت و احترام به ارزشهای انسانی و دینی بود.
خلاصه ماشینی:
"ش که خزانه سلطنتی ازنظر منابع مالی با کمبود مواجه شده بود حکومت قاجار برای تأمین مخارج کمرشکن خودسیاستی جدید را در پیش گرفت، بدین ترتیب که سالی دو بار فرمانداران ایالات را تعویضمیکرد و حکام جدید نیز موظف بودند مبلغ قابل ملاحظهای را به یمن به دست آوردن شغلجدید به شاه و صدر اعظم تقدیم کنند.
روحانیون و علمای شیعه از گذشته دور نقش مهمی را در مبارزه با حکام برعهده داشتند واز سوی دیگر ظلم و ستم حکام نیز علت دیگری بود که تودههای مردم به چهرههای مقدس وضد درباری جامعه که همان علما بودند پناه برده و از آنان به عنوان محافظ و پشتیبان خود درقبال حکومت استفاده نمایند.
به نظر جامعه ایرانی علت پیروزی ژاپن لیاقت و کفایت هیأت حاکمه آن بود و از این رومردم ایران صلاحیت قاجاریه را در ادامه حکومت مورد تردید جدی قرار داده و دانستند کهبرای رشد کشور و رسیدن به ترقی و پیشرفت و جلوگیری از تجاوز استعمار باید حکومتیصالح برقرار ساخته و سلطنت طایفه قاجار را نیز بایستی اصلاح نمود.
در هر حال، در این دوره اعتراضات ملی همچنان تداوم داشت ولی خواستههای آنان بهطور واضح مشخص نبود یعنی به صورت دقیق معین نبود که ملیون به دنبال ایجاد عدالتخانهبودند یا مجلس شورا، چرا که عدالتخانه نهادی شبیه دیوان عالی بود که در آن شکایتها طرح وبه تظلمات رسیدگی میشد حال آنکه مجلس شورا یک مجتمع پارلمانی به سبک اروپاییبود که وکلایش نمایندگان منتخب ایالات و پایتخت بودند و خود نیز نهادی قانونگذار بهحساب میآمد."