خلاصه ماشینی:
"از نظر هانتینگتون و نلسون در کشورهای در حال توسعه،مشارکت اجتماعی به طور اعم و مشارکت سیاسی به طور اخص،&%10917ESEG109G% رشد ناکافی تشکلها و نهادهای اجتماعی خرد،دواطلبانه و غیر سیاسی،موجب تأخیر شکل گیریمفهوم«شهروند فعال»و«فضای عمومی»و به تبعآن،«علائق عمومی»و هویت اجتماعی مبتنی برعلائق عمومی میشود و این امر در جوامع کنونیجهان سوم-که در معرض فشارهای مضاعف دوروند«جهانی شدن»و رشد علائق خاص گرایانۀمنطقهای و محلی قرار دارند-اهمیت زیادی دارد.
به گفتۀ این دو نویسنده،بین گسترش فرصتهای تحرکاجتماعی فردی و مشارکت سیاسی در کوتاه مدت معمولا رابطۀمعکوسی وجود دارد و افراد اگر بتوانند با استفاده از وسایل دیگر(مهاجرت به شهر،بالا بردن سطح تحصیلات،انتقال به مشاغلپر منزلتتر یا کسب در آمد بیشتر)به اهداف مورد نظر،که در مجموعهمان بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی خود است،دست یابند،معمولا از مشارکت در سیاست و فعالیت اجتماعی صرف نظرمیکنند.
3-قدرت ارتباطی و«حوزۀ عمومی» شکل گیری«علائق جمعی»و مشارکت در تعیین سرنوشتجمعی و در تصمیم گیریهای اجتماعی و سیاسی مستلزم بحث وگفتگوی عمومی و شکل گیری هویتهای جمعی در فضاهاییعمومی است که در آنها افراد گرد هم میآیند تا دربارۀ تعریف علائقجمعی و گروهی و بهترین راههای رسیدن به آن،در هر مقیاسی،بهبحث جمعی و عمل مشترک بپردازند.
در حالی که منظور از بحث در حضور جمع و اصلعمومی بودن سیاست و شکل گیری وفاق این بود که خط مشیها وعملکرد افراد قدرتمند در معرض داوری خردمندانه قرار گیرد(استفادۀ عمومی از خرد)و تصمیمات سیاسی در دادگاه افکارعمومی قابل تجدید نظر گردد اینک خود«افکار عمومی»اغلب درخدمت سیاستهای مخفی گروههای همسود مورد استفاده قرارمیگیرد(236:( b )1989)."