چکیده:
روح الارواح یکی از متون عرفانی فارسی است که به دلیل رویکرد تاویل گرایانه نویسنده آن در شرح و تبیین اسماء الهی از یک سو و بهره مندی از ظرفیت های زبان ادبی در پردازش آن معانی در فرم و ساختار، از سوی دیگر، میتواند در ردیف متون منثور هنری زبان فارسی، چون مرصادالعباد و کشف الاسرار قرار گیرد؛گرچه برخی ظرافت های ادبی بکار رفته در متن، ارزشهای آن را از این هم فراتر برده است. اهمیت این اثر از جهات یاد شده وکم توجهی محققان در بازشناسی جایگاه هنری این کتاب در میان آثار منثور ادبی در حوزه تصوف، ضرورت تحلیل و تبیین سبک شناسانه این اثر را آشکار میسازد. از آنجا که نویسندگان این تحقیق معتقدند چگونگی استفاده از نظام نحوی و بلاغی زبان، نقطه ثقل بازنمایی جنبه های هنری نثر روح الارواح است؛ لذا بررسی و تحلیل خودرا در این دو دستگاه یاد شده، محدود کرده اند. از برآیند این جستار بر می آید که برخی از شاخصه های بارز دستوری و بلاغی روح الارواح، بدلیل اختصاص داشتن کاربرد آن به این اثر، مبین تشخص و تمایز سبک نویسنده روح الارواح است.
Sadegh Hedayat is one of the first authors and researchers who has had a precise and scientific confrontation with vulgar culture of Iranians. He has used these elements in his stories while researching in vulgar culture and he has provided a clear image of the culture and traditions of his region. Stories of Sadegh Hedayat are an emerging point for many elements of vulgar culture as the most important part of his works، and are considered as cultural examples which by investigating and studying them، we can learn about cultural memoir of Iranians besides the cognition of their believes. In this paper، we are taking efforts to survey flashes of vulgar culture in the stories of Sadegh Hedayat and we are going to study the application method of these elements in stories of Hedayat. To achieve this objective، we have divided such elements in stories of Hedayat after proposing some discussions concerning vulgar culture and its inclusion and territory issues and we divided them into four categories of; traditions and believes، vulgar poems and songs، proverbs and vulgar language. Then، by providing statistical tables we have studied application of these elements in stories of Hedayat.
خلاصه ماشینی:
"»(499) 2-2-4-تکرار مضافه الیه بصورت تتابع اضافات این کار سمعانی اغلب با عطف ترکیبات حاصل آمده،همرا است:«خاصگیانسرادقات جلال و مفردان مخیمات جمال و مردان میدان عشق و مستان بستان شوقو ساکنان قبۀ قرب و غواصان بحر غیب و خرقهپوشان صبغة الله و مدهوشانبیهوشان فطرة الله و مخموران شراب ارنی انظر الیک و مقهوران مهرۀ مهر لبیکاللهم لبیک و محرومان سفر ارادت و محرومان عالم سعادت بر بساط انبساط سبحانیسبحانی و عرایس خدور الطاف یزدان و صافیان دردی کش و بلند همتان سرکش ومبارزان خویشتن کش و گدایان سلطانوش و سیاحان بادیۀ بدو و سابحان بحر صفوصحو،دامن همت و ذیل حالت از این دمن بر کندهاند و لباس افلاس و گلیم تسلیم ازدست پیر اخلاص در زاویۀ اختصاص پوشیدهاند و در خرابات محو صفات و نفی آفاتو محق فانیات از دست ساقی باقی بر مشاهدۀ باقیات،قدح فرح کشیدهاند که:الا بی افرحوا»(131)«آن نهال اقبال باغ افضال و غواص با اخلاص بحار اسرار جلال رااطلس سیادت و قرطۀ دولت میپوشیدند»(132) 2-2-5-تکرار حرف عطف«و»برای معطوف کردن پیدرپی جملاتکوتاه و کلمات «کسی را که کار با جباری افتد که اگر بهشت را عین دوزخ و دوزخ را عین بهشتگرداند و از میان کعبه آب سیاه برآرد و از بتکده،کعبه سازد و ملایکۀ ملکوت رالباس ملکی از سر برکشد و شیاطین را لباس ملکی در پوشد و آفتاب و ماه را رویسیاه کند و از بیت المقدس بتخانه و خرابات سازد و محمد را که در بحر رسالت بود وعیسی را که سر جریدۀ طهارت و امانت بود و یحیی را که پیامبر و پیامبرزاده بود،هرگز گنان ناکرده و نااندیشیده،در یک سلسله بندد و خالدا مخلدا در دوزخ بدارد،یکذره گرد ظلم بر دامن عدل او ننشیند،این کس را چه جای قرار بود؟»(32)/«باز مصطفی-علیه السلام-که کل مقامات انبیا بدید و فرادیس اعلی و جنان وغلمان و ولدان و حور و قصور و انهار و اشجار و دوزخ و الوان عقوبات و لوح و قلم وقضا و قسمت در وی بدید،ذرهای از جای بنرف؛زیرا که برده بود و بردن،صفتحق است."