چکیده:
در طول تاریخ، هنر همواره انسان را همراهی کرده است. انواع متفاوت هنری، بسته به زمان های متفاوت و جوامع مختلف، اشکال گونه گون داشته است. گرچه هنر، بخشی از زندگی انسان را تشکیل می-دهد اما نقش آن در زندگی مهم تر و عمیق تر از امور روزمره است. این اهمیت هنر به صورت های متنوع دیده می شود، اما در هر صورت نوعی تقدس به هنر بخشیده است. زمانی برای شکار و برکت زراعت، از هنر بهره می گرفتند و زمانی هم در کلیسا جهت آموزش های مذهبی به مردم از آن استفاده می کردند. حتی در جوامع سکولار معاصر هم، هنرمندان بازمانده تقدس از دست رفته به شمار می روند. علت تقدس هنر، در ذات آن نهفته است. زیرا هنر بر آن است که به انسان تعالی ببخشد و از مرزهای روزمرگی فراتر ببرد. نکته ای که باید در آن تامل کرد این است که اهمیت هنر در جوامع گوناگون، سبب شده که بر قدرت اجتماعی آن هم افزوده شود. متاسفانه این حسن، بری از عیب نبوده و نیست. از ابتدای تاریخ و احتمالا ماقبل آن، افراد و گروه هایی تلاش کرده اند تا با استفاده از این قدرت عظیم، بر مردم تسلط یابند و جهت تحقق خواسته های نفسانی خود از هنر، استفاده ابزاری نمایند. این دشواری بزرگی است که هنر همیشه با آن روبرو بوده و هست. از هنر که وظیفه اش اعتلای روح و معنویت بشر و سرانجام رها کردن او از تعلق به امور دنیوی است، برعکس در جهت تحمیق و تحکم بر انسان ها استفاده شده است. این پژوهش می کوشد تا مرز میان هنر والا و هنر مخرب را ترسیم نماید.
خلاصه ماشینی:
"VK} {Sصبا نکهتی از خاک ره یار بیار#ببراندوه دل و مژده دلدار بیار#خامی و سادهدلی شیوه جانبازان نیست#خبری از بر آن دلبر عیار بیارS}حافظ طرح مسأله آیا با توجه به کهن الگوها،اساطیر و تاریخ رابطه معناداری بین هنر و خرد وجود دارد؟و آیا میتوان نیایش را شکایت از واقعیت و خواستن حقیقت دانست.
(رید،1374،12) اینگونه بود که خواهران و برادران من،در طول تاریخ نمایش و نیایش،یا در پایخدایان قربانی شدهاند یا در میان دیوار چین جای گرفتهاند یا در زیر بنای تمدن بزرگمصر،اهرام ثلاثه،خفتهاند و تاریخ و تمدن کهن بر شانههایشان استوار شده است و برایخوشگذرانی فرمانروایان،حاکمان عصر و خدایان دروغین جان باختهاند.
و آنگاه که از دختران زنده در مغاک برده،بازخواست کنند که گناهشان چه بود کهچنین کشته شدند؟!و من به آن همایش بزرگ میاندیشم که ندایی آسمانی گوش جان رامینوازد:{/بای ذنبا قتلت/}«به کدامین گناه کشته شدهاید»(قرآن،تکویر،آیه 9) نیایش باطن هنر آنجا که نیایش خواستن است،خواستن انسانی که از آنچه دارد خشنود نیست و درآنچه که هست رنج میبرد.
آن غلتبانی که با وجود تنفر از کسی کهنسبت به او مرتکب خطا شده تسلیم سرنوشت خویش میشود خوشبخت است؛ولی آنمردی که دچار عشق شدید است و درعینحال نسبت به معشوقه شک و تردید میورزدچقدر بدبخت و بیچاره است!»(شکسپیر،1378،1178)در اینجا ظاهرا یاگو سعی میکندتا اتللو را از حسادت باز دارد اما در حقیقت او را به پرتگاه حسد میکشاند.
این امر در عرصه سیاست،ایجاد دور و تسلسل باطل میکندکه انسان را از تحقق خرد و اندیشه باز میدارد و هنر را به نفع قدرت مصادره میکند."