چکیده:
یکی از اقسام توسل مجاز، توسل به پیامبر پس از حیات او است. وهابیون معتقدند توسل به پیامبر پس از حیات آن حضرت حرام و بدعت است. آنها میگویند هیچ یک از سلف پس از وفات پیامبر، به ایشان متوسل نشدهاند. آنها عمل نکردن سلف به این قسم از توسل را دلیل بر عدم جواز دانستهاند؛ در حالیکه روایات موجود در منابع اهلسنت بیانگر توسل سلف به پیامبر پس از حیات است. این دسته از روایات بطلان این سخن را آشکار میسازد.
خلاصه ماشینی:
"گاهی میگوید توسل به ذات پیامبر، در حضور یا غیبت پیامبر و یا پس از حیات پیامبر، نزد صحابه و تابعین از شهرت برخوردار نیست 3 و گاهی میگوید صحابه پس از وفات پیامبر به وسیله ایشان از خداوند درخواست باران نکردهاند 4 و گاه از نبود حتی یک روایت از سلف درباره توسل به دعا، شفاعت و استغفار انبیا 5 و اموات صالح در کنار قبورشان خبر میدهد.
اما برای اثبات جواز شرعی این توسل لازم است به این نکات توجه شود: الف) اگر ملاک فضیلت و برتری فهم اهالی سه قرن اول، بر فهم سایر مسلمین، قرب زمانی با پیامبر است، پس باید قائل به تفاوت رتبه اهالی سه قرن شویم و بگوییم صحابه در رتبه اول، تابعین در رتبه دوم و پیروان تابعین در رتبة سوم فهم قرآن و سنت قرار دارند؛ زیرا صحابه از دو دسته دیگر به پیامبر نزدیکتر بودند و توفیق درک حضور، همصحبتی و همنشینی با پیامبر را داشتند و در معرض خطاب ایشان بودند.
بهکار نبردن چنین واژههایی از این ذهنیت و ارتکاز ذهنی مالک و منصور خبر میدهد که هیچگاه آنان در ذهنشان تفاوت میان توسل در زمان حیات و توسل در زمان وفات خطور نکرده و آنچه موجب شده است که رسول خدا را وسیله قرار دهیم، مقام و جایگاه خاص پیامبر نزد خداوند متعال است.
میتوان این سخن را توسعه بخشید و گفت ذهنیت و ارتکاز ذهنی سلف بر فرق نگذاشتن میان حیات و ممات رسول خدا بوده است که البته قرائن فراوانی این احتمال را تأیید میکند؛ از جمله قرائنی که میتواند صدق این سخن را ثابت کند، توجه و دقت در شیوههایی است که قائلین به عدم جواز توسل به اموات صالح، از آنها استفاده کردهاند."