چکیده:
هرچند بحث از رهیافت عرفانی به باطن قرآن و لایه های درونی معانی آیات از گذشته دور تاکنون، مورد اهتمام عالمان مسلمان به-ویژه عرفا بوده و متون و منابع قابل توجه به جا مانده از عرفا چه با عنوان تفسیر، یا تاویل و یا عناوین دیگر شاهد این مدعاست؛ اما سخن از رابطه فقه و عرفان و رهیافت عرفانی به آیات الاحکام قرآن که اساس احکام فقهی را تشکیل می دهد از عمری طولانی برخوردار نیست. موضوع شریعت، طریقت و حقیقت در عرفان اسلامی نیز به طور روشن در مقایسه با همین بحث نسبت فقه و عرفان تبیین می شود. پژوهش پیش رو می کوشد ضمن بحث از اصل ضرورت رهیافت عرفانی به فقه و آیات فقهی، برخی دلایل، قرائن و شواهد آن را تبیین کند. این موضوع ازآن رو اهمیت مضاعف می یابد که برخی آیات فقهی را آیات محکم دانسته و چنین رهیافتی به آن را جایز نمی شمارند. درحالی که دقت در شیوه قرآن در بیان احکام، تمایز میان مقام اسلام و ایمان از نظر قرآن و نیز ترجیح جنبه باطنی بر جنبه ظاهری دین در ادیان مختلف، بیانگر لزوم رهیافت عرفانی به آیات الاحکام قرآن است.
خلاصه ماشینی:
"7 با وجود این دسته از روایات،این مسئله مطرح است که با توجه به محدودیت آیات تبیین شده در لسان روایات و نیز ندرت روایات معتبر به دلیل مشکلات سندی،آیا میتوان در مواردی که نقل معتبری در کشف مدلول باطنی آیه صورت نگرفته،دست به استخراج بطن آیه زد؟یا اینکه این امر از موارد انحصاری پیامبر اکرم(ص)و ائمۀ اطهار(ع) بوده و علمای مسلمان مجاز به ورود به این حیطه و اظهار در این باب نیستند؟ در مرتبهای عامتر افزون بر روایاتی که در ذیل برخی آیات به عنوان تفسیر یا تأویل و یا معنای درونی و باطنی آیات از طریق معصومین(ع)وارد شده است،آیا میتوان تصور معنای جدیدتر برای آیات کتاب مجید داشت تا در نتیجه از دانشمندان مسلمان،مفسران و به ویژه عارفان انتظار داشت با در نظر گرفتن شرایط و معیارهایی و تحت قواعد و ضوابطی،پرده از مراتب معنایی و لطایف قرآن بردارند یا خیر؟این همان چیزی است که در این پژوهش از آن به رهیافت عرفانی تعبیر شده است.
درحالیکه طرح این پرسش در صورتی درست است که چنانکه معروف و مشهود است شرک و شریک قائل شدن برای خداوند منحصر در بتپرستی ظاهری شود،اما اگر مراتب درونیتر اصطلاح شرک یعنی ریا و سمعه به ویژه در اعمال عبادی و در مرحلهای بالاتر اعتماد و امید بستن بر غیر خدا در همۀ اعمال و رفتار مراتب عالیتر و بالاتر از آن دیدن غیر خدا در عالم هستی شرک به شمار آید،سر تأکیدهای قرآن بر لزوم پرهیز از شرک بیشتر نمایانده شده و در نتیجه این آیات همواره و تا زمانی که از حیات انسان در این جهان میتوان سخن گفت،مصداق داشته و نه تنها کهنه نمیشود بلکه ابعاد جدیتر و عمیقتری مییابد."