چکیده:
در تذکره ها و آثار عرفانی همواره از ملامتیه به عنوان گروهی از اهل تصوف و عرفان یاد می شود و در شرح احوال و آثارشان به بیان چند اصل مورد تاکید ملامتیه و برشمردن چند نام و لقب به عنوان اهل ملامت اکتفا می گردد و آن چنان که شایسته جایگاه برجسته و تاثیرگذار اندیشه های ملامتی در پهنه ادب پارسی است. به تبیین نقش ایشان پرداخته نمی شود و زمینه های باورهای ایشان در بدنه عرفان اسلامی بررسی نمی گردد. در این مقاله در پی اثبات آنیم که غزل فارسی از آغاز به ابزاری برای تعلیم آموزه های ملامتی بدل شده است و نگارش این مقاله، در واقع گامی است در مسیر بازشناسی هویت فرهنگی و ادبی ملامتیان و یافتن رد تاثیر شگرف آموزه ها و باورهای ایشان در غزل فارسی و به ویژه بنیان گذاری گونه ای از غزل با عنوان «قلندریات».
خلاصه ماشینی:
"روی آوردن مشایخ تندرو صوفیه به شعر و شاعری، شعر ایشان را برای پذیرش اندیشهها و مضامین ملامتی آماده و مهیا میساخت؛ چرا که این خود مصداق و نمونهای از رفتار ملامتی در بیپروایی نسبت به رد و قبول دیگران و پرهیز داشتن از خوشنامی و تقدسمآبی بوده است و باید گفت که این روند گرایش و تمایل پیران بیپروا و عارفان ملامتی به عرصة سخنوری، در طی هزارة شعر عرفانی، همچنان ادامه داشته است و شاهد این واقعیت هستیم که اکثر شاعران عارف دارای گرایشهای آشکاری به آیین ملامت هستند و حتی این روحیه در میان علمای مذهبی عارفمسلکی که به شاعری پرداختهاند نیز دیده میشود که البته لحن ملامتی برخی از اشعار ایشان را به ویژه در دورههای متأخر، میتوان برخاسته از مضامین جاافتادة ملامتی در غزل فارسی و پیروی از سنن رایج غزلسرایی به شمار آورد اما باز هم به میزانی معین میتواند نشاندهندة چنین روحیهای در میان ایشان باشد.
باید یکی از بنیادهای کاربرد گستردة نشانههای شعر خراباتی و لوازم آن چون: می، ساقی، مستی، خمخانه، خرابات و دیگر مضمونهای وابسته به آن را برخاسته از ملامتیگری و تلاش ایشان در برانگیختن نکوهش و سرزنش خاص و عام ظاهرپرست و ظاهربین به شمار آورد که به عنوان مضمونهایی ملامتی وارد غزل عرفانی فارسی شده است و اگرچه مواد خام این مضمونها و تصویرپردازیها از غزلیات عاشقانه گرفته شده است، اما به تدریج در غزلیات شاعران بعدی چون: مولوی، سعدی، خواجو، حافظ تا جایی پیش رفته است که زمینه و پیرنگ اصلی غزل عرفانی را شکل میدهد و فضایی را در اینگونه غزلیات حاکم میکند که دیگر مضمونها و عناصر شعری را در بر میگیرد و در خود حل میکند."