چکیده:
مقاله حاضر برای پاسخ به این پرسش است که آیا مدیریت زنان به ویژه در سطوح کلان(مدیر کل،وزارت و ریاست قوای سه گانه)حرام شرعی است یا خیر؟ابتدا آیاتی که فقها برای اثبات حرمت حکومت و مدیریت زنان استفاده کرده اند،تبیین و نحوه استدلال به آنها تقریر می شود آنگاه دلالت آنها مورد نقد و بررسی قرار می گیرد.مهم ترین ایه،ایه«قوامون»است که در آن پس از بیان فتوای امام خمینی،نحوه استدلال به آن از کتاب دلیل تحریر الوسیله،مطرح می گردد و با تحلیل آیه،آشکار می شود که دامنه قوامیت محدود به نظام خانواده بوده و معنای قوامیت،مراقبت و نوعی مسئولیت حفظ خانواده است.مفهوم فضل نیز،فزونی و مصداق آن با توجه به تعبیر«بعضهم علی بعض»،قوت تعقل و صلابت جسمانی مردان و عاطفه و زیبایی زنان است.این آیه به هیچ وجه ولایت مطلقه را برای مردان بر همسرانشان اثبات نمی کند تا از طریق دلالت فحوی،حرمت حکومت ومدیریت زنان احراز شود.همچنین هیچ یک از آیات دیگر نیز حرمت مدیریت زنان را اثبات نمی کند.امام خمینی قائل به حرمت حکومت و ولایت زنان است اما در سیره حکومتی ایشان،زنان،مدیریت بخش هایی ازجامعه را برعهده داشته اند.
The main thrust of the present paper is to find out whether appointment of women to top managerial positions (such as general director، minister and head of the three branches of government) is permissible from jurisprudential point of view. In the first place the Quranic verse on the basis of which jurisprudents try to prove the impermissibility of appointment of women to managerial or governmental positions are analyzed and then their connotations are critically studied. The main verse used by the jurisprudents is the verse 34 of Chapter 4 of the holy Quran. Imam Khomeini’s fatwa as well as his argumentation given in his book، Tahrir al-Vasileh، is discussed in this paper. An analysis of the said verse makes it clear that the "protector and maintainer" refers to the role of husband (man) in the family which denotes to man’s responsibility in protecting the family. The Arabic concept of fadhl means affluence and its referent، based on some part of the said verse (some of them to others) is men’s power of reasoning and physical health as well as emotion and beauty of women. This verse does not at all prove the absolute guardianship of men over women and hence through connotation one cannot infer the impermissibly of governance and management for women. Neither other verses refer to the impermissibility of managerial or governmental positions for women.
خلاصه ماشینی:
"نتیجه آنکه،آیه با دلالت مطابقی(منطوق)بر عدم ولایت زنان بر شوهران خود در محیط خانواده دلالت میکند و با فحوی(دلالت التزامی با اولویت قطعی)بر عدم ولایت زنان بر عموم مردم دلالت میکند؛زیرا روشن است هنگامی که شارع مقدس به ولایت زن نسبت به شوهرش در محیط خانه،رضایت نمیدهد،چگونه به ولایت زن و حکومت او بر یک امت رضایت میدهد؟!1 همچنین با تنقیح ملاک نیز میتوان به این آیه استدلال کرد به این صورت که خداوند در این آیه قوامیت مردان بر زنان را به برتری مردان بر زنان در میزان عقل و تدبیر و قدرت جسمانی معلل کرده است گرچه این علت،از جنس علت منصوص و مصرحی که در حکم اخذ شده،نیست ا ما از سوی دیگر،احتمال اینکه خصوصیت دیگری غیر از آن،در ثبوت ولایت و سرپرستی مردان بر همسرانشان،دخیل باشد نمیرود،در این صورت باوجوداین ملاک تام در مردان نسبت به زنان، ولایت نسبت به همسران برای مردان بر زنان ثابت میگردد.
3-1)نقد و بررسی استدلال به آیه«قوامون»بر حرمت مدیریت زنان بررسی آیه قوامون با پاسخ به پرسشهای زیر انجام میشود: 1-دامنه قوامیت مردان بر زنان به چه میزان است محیط خانواده یا حتی خارج خانواده؟ 2-مراد از قوامون چیست؟ 3-مفهوم و مصداق فضل در«بما فضل الله»چیست؟ 4-مراد از«بعضهم علی بعض»چیست؟ 1-3-1)دامنه قوامیت درباره دامنه قوامیت دو دیدگاه وجود دارد: دیدگاه اول:دامنه قوامیت مختص به زندگی خانوادگی نیست بلکه همه شئونات اجتماعی را نیز شامل میشود و مردان بر زنان قوام هستند در این دسته،اقوال مفسرانی همچون شیخ طوسی، طبرسی،قطب الدین راوندی،فاضل جواد کاظمی،محقق کاشانی و زمخشری قرار دارد که قبلا بیان شد مفسران دیگری نیز همین دیدگه را دارند که در ادامه بیان میشود: شیخ جمال الدین مقداد سیوری در توضیح آیه مینویسد:برای مردان است سرپرستی و سیاست کردن زنان و این به دو علت است(فاضل مقداد 1343 ج 2:212-211)."