چکیده:
ولایتعهدی امام رضا(ع ) از نقاط حساس تاریخ شیعه به حساب میآید. این حساسـیت از چند منظر درخور تامل است : از یک سو تحولات اجتماعی ـ سیاسی عصر عباسیان (مخصوصا خلافت مامون )؛ از سوی دیگر، قبول ولایتعهدی امام رضـا(ع ). بررسـی سـیرة سیاسـی امـام رضا(ع ) بر این مبنا صورت میگیرد که سیرة سیاسی ائمه واقعیت هایی صرفا تاریخی نیسـت ، بلکه حاوی پندها و اصول ارزشمندی برای پیروان ایشان است . پرسش و محور اصلی این مقاله چگونگی تعامل امام رضا(ع ) با حکومت جور (به خصوص در جریان ولایتعهدی) است . در ابتدا بـرای ورود بـه بحـث و ترسـیم شـرایط اجتمـاعی ـ سیاسی، برخی مسائل تاریخی مطرح شـده در دو مقطـع «پـیش از ولایتعهـدی» و «پـس از ولایتعهدی» بررسی میشود. در مقطع «پس از ولایتعهدی» دربارة برخی احتمال ها و شبهه های مربوط به ولایتعهدی امام رضا(ع ) بحث و در ادامه ، به مواضع سیاسی ایشان پرداختـه مـیشـود. باید توجه داشته باشیم مبارزه و مخالفت با حکام جور بر اساس اصول ثابت تعالیم شـیعه و نیز با توجه به مقتضیات زمانی و مکانی ، میتواند شکل های گوناگونی داشـته باشـد و ایـن درست همان چیزی است که در سیرة اهل بیت تجلی یافته است . مسئله ای که بر مبنای این تعالیم برای ما روشن شده این است که با وجود شـکل هـای گوناگون مبارزه با حکومت و حکام جور، هیچگاه توقف مبارزه و مخالفت سـفارش نشـده و حتی در سخت ترین شرایط ، سازش با ظالمان مجاز نیست ، اما توجه بـه شـکل مبـارزه و مصالح عالیه باید مدنظر قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
١. سکوت ومدارابا خلافت عباسی با توجه به آنچه در سیرة امام رضا(ع ) و سایر ائمه می بینـیم ، هـیچ کـدام از ائمـه ، حتـی در سخت ترین شرایط ، حق امامت و ولایت خود را کتمان نکرده ٢ و در هر فرصـت و شـرایطی آن را به حکام وقت یادآوری کرده اند و این حرف که ائمـه از سیاسـت و مسـائل حکومـت دوری می گزیده اند، عین بی اطلاعی از روش و راهبرد امامان است ، زیرا ائمه هیچگاه از حـق خود چشم پوشی نکردند و همواره به مسائل دینـی و سیاسـی اجتمـاع اهمیـت مـی دادنـد و نبودن حکومت به دست ایشان دلیلی بر بی توجهی به سیاست یا مدارا با خلفای وقت نبـوده ، زیرا شیعه ، امامت را بالفعل می داند نه بالاستحقاق ، درحالی که به درستی معلوم اسـت پیشـوایان ، امکان تأسیس حکومت نیافتند.
از آنجا که ولایت کلیۀ معصومان در مبدأ تشریع تام و تمـام اسـت ، در سـیرة کریمـۀ آن بزرگواران مواردی دیده می شود که حتی در زمان کف ید به اعمال برخـی از شـئون ولایـت ظاهری پرداخته اند؛ از قبیل : اقدام به داوری و رفع خصومت ها، نصب قضات ، فرض نمـودن خمس و تحلیل آن در مقاطع زمانی مخصوص ، تحلیل انفال بـرای شـیعیان و ماننـد آن ، کـه جملگی مظاهری از ولایت (سیاسی ) الهی پیشوایان بوده اسـت و مـی تـوان از آنهـا بـه مثابـه ابزارهایی در تثبیت هویت تشیع و حمایت از شیعیان در دوره های سیاه اختناق آمیز خلفا یـاد کرد که با توجه به مسائل یاد شده به هیچ وجه نمی توان این قول را دربارة امام معتبر دانسـت که : «....