Abstract:
مضمون آفرینی که از ویژگیهای برجسته سبک هندی است، ایجاد و یا کشف رابطه و پیوند تازه میان امری ذهنی با عینی است که در ظاهر هیچ پیوندی میان آنها نیست. جزئی نگری شاعران این دوره و تامل در امور خرد، عاملی است تا آنها حتی اشیاء پیرامون خود را به عنوان یکی از عناصر مضمون ساز انتخاب نمایند. در این نوشتار برآنیم تا بر اساس مضمون آفرینی با اشیاء کم بسامدی چون: بهله، خرده قلم، خلال دندان، دنبه گداز، شان، فرد، کجک، مگس ران و ... دریابیم که صائب با داشتن نگاهی باریک بینانه و منحصر به فرد، برای ساختن مضامین تازه از چه زاویه ای بدین اشیاء نگریسته و چه شیوه ای را در آفرینش آن به کار برده است؟ و آنکه کاربرد این نوع مضمون آفرینیها چگونه نیمه پنهان شاعر و وضعیت اجتماعی عصر صفویه را بازگو مینماید؟ بررسی و تحلیل این عناصر جدا از آنکه اسلوب معادله را برترین شگرد مضمون آفرینی میداند، ارزش هنری اشعار صائب و وسعت دامنه خیال او را نمایان میکند؛ همچنین با بیان ذهنیت شاعر در شگردهای مضمون آفرینی، خصوصا در اسلوب معادله، شخصیت عالمانه و روانشناسانه وی در قالب باورها، عقاید و اندیشه های تعلیمی و عرفانی به وضوح نمایان میگردد و نیز افقهای تازه ای به روی خواننده نسبت به شناخت لوازم زندگی عوام و خواص و چگونگی کاربرد آن در دوره صفویه گشوده میشود.
Machine summary:
دریابیم که صائب با داشتن نگاهی باریک بینانه و منحصر به فرد، برای ساختن مضامین تازه از چه زاویه ای بدین اشیاء نگریسته و چه شیوه ای را در آفرینش آن به کار برده است ؟ و آنکه کاربرد این نوع مضمون آفرینیها چگونه نیمۀ پنهان شاعر و وضعیت اجتماعی عصر صفویه را بازگو مینماید؟ بررسی و تحلیل این عناصر جدا از آنکه اسلوب معادله را برترین شگرد مضمون آفرینی میداند، ارزش هنری اشعار صائب و وسعت دامنۀ خیال او را نمایان میکند؛ همچنین با بیان ذهنیت شاعر در شگردهای مضمون آفرینی، خصوصا در اسلوب معادله ، شخصیت عالمانه و روانشناسانۀ وی در قالب باورها، عقاید و اندیشه های تعلیمی و عرفانی به وضوح نمایان میگردد و نیز افقهای تازه ای به روی خواننده نسبت به شناخت لوازم زندگی عوام و خواص و چگونگی کاربرد آن در دورة صفویه گشوده میشود.
با آنکه در ادبیات باد صبا را گره گشا میدانند و حافظ در این با ب میسراید: چو غنچه گر چه فرو ببستگی است کار جهان تو همچو باد بهاری گره گشـــا میباش حافظ غزل ٢٧٤ ج اما صائب به گشایش درون ، که هر فرد باید به خودی خود بدانجا برسد اشاره میکند و در بیان آن از قفل و پره بهره میجوید و معتقد است همانگونه که قفل از پره خود برای خود کلیدی(گشایشی) ساخته یعنی با فرو بردن پره به داخل باز میشود، انسان هم با حل و فصل کردن مسایل درونی انبساط و گشادگی خاطر پیدا میکند.