Abstract:
هرگاه در جامعهای انقلاب سیاسی و اجتماعی شکل بگیرد، به تبع آن فرهنگ و ادب نیز دچار تحول میگردد. یکی از جلوههای فرهنگ و ادب، سرودن شعر است. در تحلیل دورههای تاریخی، انقلاب مشروطه آغازگر دورانی است که تاثیرات عمیقی در ادب و فرهنگ ایران گذاشته و در پژوهشهای بسیاری این تحول ادبی مورد بررسی قرار گرفته است، اما توجه اصلی این پژوهشها، به شعرا و ادبای مرد بوده است. تذکرهنویسان از تعداد زیادی شاعر زن در دوره قاجار یاد کردهاند که بیشتر آنان وابستگان به دربار بودهاند. این پژوهش بر آن است تا با استفاده از منابع کتابخانهای و به روش توصیفی و تحلیلی پاسخی برای این پرسش اصلی بیابد که زنان علاوه بر رشد ادبیات و لحن بیانشان در دوره قاجاریه، چه مضامین تازهای را وارد شعر و ادبیات نموده و چگونه احساسات خود را از بیعدالتی و عدم آزادی بیان کردهاند؟ بررسی اشعار نشان میدهد که هرچه به دوره مشروطه نزدیک میشویم دید انتقادی به جامعه، اذعان به ستمپذیری زن با اشاره به زندگی شخصی در اشعار زنان بیشتر میشود. بنابراین شعر زنان که تا پیش از مشروطه، به ندرت به اوضاع اجتماعی و سیاسی میپرداخت، تحتتاثیر شرایط جدید تغییر محسوسی کرد و روحیه آزادیخواهی و مقابله با استبداد و شرایط زنان به موضوعات اشعار اضافه شد.
Whenever a political and social revolution takes place in a society, culture and literature will also change consequently. One of the manifestations of culture and literature is poetry. In the analysis of historical periods, the constitutional revolution is the beginning of an era that has had a profound impact on Iranian literature and culture and this literary development has been examined in many studies, but the main attention of these researches has been on male poets and litterateurs. Biographers have mentioned a large number of female poets in the Qajar period, most of whom were dependent on the court. This research aims to answer this main question by using library resources and descriptive and analytical method which in addition to the development of literature and their tone of expressions during the Qajar era, what new themes did women introduce into poetry and literature and how did they express their feelings of injustice and lack of freedom? Examining the poems shows that the closer we get to the constitutional period, the more critical view of the society becomes, and also the recognition of the oppression of women increases by referring to the poets' personal lives in their poems. Therefore, women's poetry, which rarely dealt with the social and political situation before the constitutional revolution, changed significantly under the influence of the new conditions, and the freedom seeking and confronting tyranny and the conditions of women were added to the topics of their poetry.
Machine summary:
این پژوهش بر آن است تا با استفاده از منابع کتابخانهای و به روش توصیفی و تحلیلی پاسخی برای این پرسش اصلی بیابد که زنان علاوه بر رشد ادبیات و لحن بیانشان در دوره قاجاریه، چه مضامین تازهای را وارد شعر و ادبیات نموده و چگونه احساسات خود را از بیعدالتی و عدم آزادی بیان کردهاند؟ بررسی اشعار نشان میدهد که هرچه به دوره مشروطه نزدیک میشویم دید انتقادی به جامعه، اذعان به ستمپذیری زن با اشاره به زندگی شخصی در اشعار زنان بیشتر میشود.
با توجه به مطالب عنوان شده، پژوهش حاضر درصدد بررسی این موضوع است که زنان قاجار چگونه پا به عرصه شعر گذاشته و به شاعری روی آوردهاند و مضمون اشعار زنان در طی قبل و بعد انقلاب مشروطه چه تغییراتی داشته است.
"رابعه بنت کعب قُزداری" نیز از زنانی است که لقب اولین زن پارسیگوی را در منابع به دوش میکشد و در عهد سامانی، در بینالنهرین میزیسته و اشعاری استوار و محکم از وی برجای ماندهاست که میتوان به ابیات زیر اشاره کرد: (صفا، 1347: 449) عشق او باز اندر آوردم به بند, کوشش بسیار نامد سودمند عشق دریایی کرانه ناپدید, کی توان کردن شنا، ای هوشمند سرودن شعر چنان که برای مردان راحت بود برای زنان گاه پرمشقت مینمود.
از همان ابتدا زنان انگشتشماری را در هر دوره میتوان پیدا کرد که مانند مردان موفق باشند و یا در دربار مقامهایی چون ملکالشعرایی را از آن خود کرده باشند، بلکه عموماً زنان شاعر مورد بیرحمی جامعه و مردان خویش قرار میگرفتند و زنی که شعر میسرود یا مورد ملامت و سرزنش پدرش بود و یا همسر و برادرانش.