خلاصة:
در نوشتار پیش رو، ابتدا سناریوهای اصلی دربارۀ آیندۀ جهان مطرح میشود، آنگاه با توجه به تداوم وضعیت موجود در سطح جهان، سناریوی «جهان قلعهای» به عنوان محتملترین سرنوشت بشر تشریح و تبیین میگردد. در ادامه نقش ایالات متحده در حفظ هژمونی «سرمایهداری فاجعه» بررسی میشود و خواهیم دید که تداوم وضع موجود میتواند عامل سقوط در آستانۀ بربریت باشد. در نهایت نیز با تحلیل فیلمهای پرفروش و بحثبرانگیزی چون 2012، آرماگدون و روز استقلال، نمایش این آخرالزمان جهان قلعهای را به مثابۀ ایماژی تلخ، اما روشنگر از آیندۀ جهان در صورت به چالش نکشیدن هژمونی مذکور مورد واکاوی قرار خواهیم داد.
In the following paper، the main scenarios about the future of the world are explained at the beginning ، then the scenario of 'the world like a castle' will be determined and analyzed as the most likely destiny of the human beings by considering the persistence of the current status quo in all levels of the world. After that، the role of the United States in keeping and protecting the hegemony of 'disastrous capitalism' will be discussed and we will see that the persistency of the current situation can be a factor to a fall and failure on the threshold of barbarity. Finally by analyzing the best seller and controversial movies such as: 2012، Armageddon and the Independence Day، we evaluate the show of this depiction of the final day and revise the theory of 'the world like a castle' as a bitter but awakening image of the future of the world، provided that there will be no challenge to the hegemony that we mentioned earlier.
ملخص الجهاز:
زمانی والتر بنیامین در تزهایی دربارۀ مفهوم تاریخ استفادۀ رهاییبخش از الهیات به مثابۀ یک ابزار سیاسی و بهرهگیری از فرم الهیات در راستای مبارزۀ عینی علیه سرمایهداری میدانست، اما تفوق الهیات پس از 11 سپتامبر تبدیل و منقاد ساختن سیاست در زیر پای الهیات و اخلاق منحرفانهای بوده است که آلن بدیو آن را چون بیماری زمانۀ حاضر شناسایی و نقد میکند (بدیو، 1388الف: 447؛ همو، 1389: 53) و فردریک جیمسن نیز آن را زدودن رد پای تاریخی مسائل سیاسی و تاریخی میداند (Jameson, 2002: 274).
اما اگر به سناریوهای مطرح شده دربارۀ آیندۀ جهان بازگردیم، باید سناریوی جهان قلعهای را در مقابل سناریوهای آپوکالیپتیک مورد نقد ژیژک قرار داد، در حالی که سناریوی جهان قعلهای، تجسم واقعی بربریت پیش روی تداوم وضعیت موجود است؛ سناریوی پسا انسان تکنولوژیک _ دیجیتال، تنها به مسائل بیولوژیک میپردازد؛ سناریوی نیوایج احیای عرفان با استفاده از آموزههای بوداییستی، شرقی و سرخپوستی است و سناریوی آرماگدون و تقابل نهایی مسیح و دجال، یک سرقت الهیاتی _ اخلاقی تاریخ و سیاست توسط ایدهآلیسم پسروانۀ حاکم بر گروههای دست راستی و نئومحافظهکار است.
ایالات متحده امریکا برای هواداران سرمایهداری نیز اهمیت بسیاری دارد؛ زیرا این کشور نقطۀ آجیدن گفتمان امپریالیسم سرمایهداری است و بهرغم همۀ مشکلات ملی و استقراض و بدهیهای بزرگ آن، کشوری است که با اتکا به توان نظامی بسیار بالای خود، گاه حتی به تنهایی و فراتر از ناتو نقش دستگاه سرکوبگر نظام سرمایه را بازی میکند.