خلاصة:
نشانه- معنا شناسی گفتمانی، برآیند نشانه شناسی ساخت گرا و پساساخت گراست. این دیدگاه، جریان تولید معنا را تابع فرایند پیچیده ای می داند که عوامل نشانه- معنایی بسیاری در آن دخیل اند. کنشگر گفتمانی پیوسته مرزهای معنایی را بازنگری می کند و معنا از زاویه دید او آفریده می شود و در رابطه تطبیقی بین احساس، ادراک و شناخت، نشانه- معناها، به گونه های سیال، متکثر و تنشی تبدیل می شوند. در این مقاله نحوه شکل گیری فرایند حسی- ادراکی و زیبایی شناختی گفتمان ادبی شعر «باران»، سروده گلچین گیلانی، بررسی می شود و نشان می دهد که چگونه باران به عنوان نشانه واسطه ای از طریق رابطه حسی- ادراکی و زیبایی شناختی، سبب شکل گیری فرایندی می شود که «من» شخصی شاعر را در گسست با خود قرار می دهد. نتیجه این جدایی، عبور از مرزهای «من» شخصی و پیوند با «من» استعلایی و دست یابی به «راز جاودانگی» و «هستی آرمانی» است.
ملخص الجهاز:
درواقع پرسش اصلي اين نوشـتار آن اسـت کـه چگونـه نگاه پديدارشناختي به «باران »، نشـانة زبـاني را بـه نشـانة اسـتعلايي تبـديل مـي کنـد؟ همچنين براساس اين پژوهش مي توان به اين پرسش پاسخ گفت که نظام گفتماني شـعر «باران »، چگونه قابل تبيين است و فرايند زيبايي شناختي اين شعر، تابع چه کارکردهايي است ؟ اين پژوهش نشان مي دهد که چگونه با استفاده از وجه پديـداري ٢، معنـا توليـد و بازآفريده مي شود.
گرماس در کتاب نقصان معنا (١٣٨٩: ٢٠)، بر اين نکته تأکيد دارد کـه «انتظار، برش و انقطاع در نظام هاي واحد زيستي قبل و بعد از روبه روشدن با نشانه ، لـرزه در پيکر شوشگر،(٢) وضعيت خاصي که گونة ارزشي مورد هدف در آن قـرار دارد، ارتبـاط حسي - ادراکي که بين آن وجود دارد، بي نظيـر بـودن تجربـه ، اميـد بـه پيونـد بـا گونـة ارزشي »، همگي به شکل پديداري در توليد و شکل گيـري معنـا دخيـل انـد و همـة ايـن عوامل ، تشکيل دهندٔە فرايند زيبـايي شـناختي هسـتند.
در فعاليت زيبايي شناختي نيز با حضور حسي - ادراکي انسـان و در نتيجة تعامل او با پديده ها، نشانه - معناها از حضوري سيال و زنده ، سرشار مـي شـوند و از اين طريق گونه اي زيباشناختي آفريده مي شود.
براساس آنچه بررسـي شـد، فراينـد حسي - ادراکي گفتمان در ارتباط با عناصري چـون فضـاي تنشـي ، حضـور جسـمانه اي ، هم جواري و فاصله و گونة هويتي همان و غير، کنشگر را در مرکز تنش هاي حسـي قـرار مي دهد و از اين طريق ، سبب شکل گيري مدلول هاي معنايي و حضوري حسـي - ادراکـي مي شود؛ حضوري که نشانه - معناشناسي گفتماني بر آن استوار است .