خلاصة:
هدف این نوشتار تبیین نظری مفهوم محله با نگاهی جامعهشناختی و براساس آناتومی مفهوم اجتماع است. محله به عنوان یکی از عناصر اصلی شکلدهنده به شهرها، نیاز به تبیین نظری معین و مدون دارد. هریک از علـوم مرتبط با مقولهی شهر، از جمله مدیریت، جامعهشناسی، مردمشناسی، سیاست، برنامهریزی، معماری، تلاش در توصیف و تبیین این مفهوم به کمک مبانی نظری مرتبط با علم خود داشتهاند. این نوشتار سعی دارد تا مفهوم محله را به وسیلهی آناتومی مفهوم اجتماع بسط دهد. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است. ابتدا تلاش شد با بررسی متون، نظریهها در خصوص مفهوم اجتماع توصیف شود، سپس تحت استدلال انتقادی در خصوص آنها، «فضامندی» به عنوان ظرف و «گروه اجتماعی" به عنوان محتوا، دو شاخهی آمیختهی اصلی در خصوص آناتومی مفهوم اجتماع شناسایی و فرمولبندی شد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که آناتومی مفهوم اجتماع در شاخهی آمیختگی «فضامندی" با ویژگیهای حد و مرز ومرکز، و درشاخهی آمیختگی «گروه اجتماعی" با ویژگیهای وجه اشتراک، ارتباط همراه با کنش متقابل، احساس تعلق و سازماندهی، در مفهوم محله دارای مصادیق عینی است و در نتیجه میتوان مفهوم محله را به کمک آناتومی مفهوم اجتماع بسط داد.
The purpose of this paper is theoretical explanation of neighborhood concept though a sociological approach and based on anatomy of community concept. Neighborhood as one of the main constituents of urban areas needs to be explained theoretically with certain characteristics. The related sciences of the urban studies such as urban management, urban sociology, anthropology, politics, architecture, urban design, and planning attempt to explain this concept according to their theoretical basics. So this study attempts to expand this concept with anatomy of community concept. The methodology of study is descriptive. The literature about community was reviewed, then with critical reasoning, anatomy of community formulated to two mixed branches: "spatial issue" as container and "social issue" as content. The findings of this study show that anatomy of community concept in spatial issue, with center and boundary characteristics, and in social issue, with common characteristics, social interactions, sense of belonging, organization has objective instances. So the neighborhood concept can be expanded by anatomy of community concept.
ملخص الجهاز:
"اگر چه مفهومهای معناداری چون اجتماع و محله، که قدمت آن به اندازهی تمدنهای شهری است(Cowan, 2005: 257)، توسطدیدگاههایی چون دیدگاه «لامکانی» ملوینوبر به راحتی متلاشی شد، پس چرا این مفهومها دوباره مطرح شده است؟ سازگاری با محیط زیست، وسیلهای برای مدیریت شهر، وسیلهای برای فعالیت بازارآزاد، چارچوبی برای یکپارچگی اجتماعی، وسیلهای برای تمایز و هویت(مدنیپور، 1387) وسیلهای برای مدیریت ترافیک(Appelyard quoted in cowan, 2005: 258) به عنوان سطحی بینابین از سازمان اجتماعی میان خانه و شهر که به فرد اجازه میدهد تا به حس منسجمی از جمع دست یابد(مک اندرو، 1387: 32).
جدول شماره (1): فضا و شاخههای آمیختگی آن و تطبیق آن در دیدگاههای مختلف تبیین مفهوم «گروه اجتماعی» در اجتماع براساس تعریف ارائه شده از هومنز در خصوص «گروه» و تعمیم و بسط آن جهت تعریف مفهوم «گروه اجتماعی» میتوان سه مشخصهی وجه اشتراک مهم، فعالیت مشترک همراه با کنش متقابل اعضاء نسبت به هم و احساس تعلق خاطر یا احساس «ما» را برای آن برشمرد(رفیعپور، 1387: 109).
تونیس نیز بر اساس کیفیت ارتباط میان اعضا یک گروه، البته در گذاری که از جوامع سنتی به مدرن قائل است، بین «گمینشافت» و «گزلشافت» تمایز قائل است؛ گمینشافت،که اغلب به اجتماع ترجمه شده است، به شیوهای از کنش متقابل در جایی باز میگردد که پیوندها در آن بر پایهی وابستگی متقابل قرار دارد و روابط افراد با دیگران در میان گروه بزرگتر صورت گرفته و از آن معنا میگیرد."