خلاصة:
در سال های اخیر مطالعات گوناگونی در خصوص مفهوم هویت ایرانی،و نیز گستره و عمـق درک آن در میان نخبگان و توده ها، منتشر شده است . در این میان برخی پژوهشگران ضمن توجه به نقش برجسته ی ایلات و طوایف در تحولات انتقال قدرت در ایران ؛ یورش ها، کشمکش هـاو آشـفتگی مدوام ، بی سوادی فراگیرو تنـوع شـدید اجتمـاعی و واگرایـی و درون گرایـی نهادمنـد سـاختار اجتماعی ایلات و طوایف ، این جوامع را فاقد آگاهی نـسبت بـه هویـت ایرانـی خـویش قلمـداد کرده اند. برخی نیز پای را فراتر نهاده ، با اشاره به تنوع وسیع ایلی و طایفه ای، به عنوان یک جامعه موزائیکی، اساسا کل تاریخ سیزده قرن اخیر ایران ، تا پیش از جنبش مشروطیت و برآمدن حکومت پهلوی، را فاقد چنین آگاهی برشمرده اند. اما، این مقاله می کوشد با ارجـاع بـه شـواهد گونـاگون تاریخی، توضیح دهد، که به رغم آنچه گفته شد، چگونه اقوام و ایلات ایران در قالـب یـک نظـام تعلیم و تربیت و تبادل شفاهی فرهنگی، به هویت ایرانیآگاهی می یافتندو خویش را با اسـطوره ی ایرانی تعریف می کردند.
During recent years، different studies have published about the concept of Iranian identification as well as extensiveness and deepness of its perception among elites and masses.
Researchers have pay attention to the outstanding role of tribes and clans at the changes of transition of power in the thirteen centuries ago. But these researchers have considered tribes and clans without any awareness and common perception to Iranian identification. Furthermore، they admit the important role of tribes at attacks، struggles and continual disturbance of history of Iran. Also this role is obvious in expanded illiteracy، tribal intense variety، divergence، introvert of social structure of tribes and clans.
Some others، with reference to extended variety in Iran as a mosaic society، overreach and claim that all the history of thirteen centuries ago before constitution movement and emerging Pahlavi government is without awareness.
But، this article with the reference to the different historical evidences، in spite of what was said، how tribes and clans of Iran aware of Iranian identification at the form of didactics system، interchange of oral culture and literature. These tribes identify themselves with the Iranian myth.
ملخص الجهاز:
بنابر این در تمام قلمرو سرزمینی کردها، مردمان نسبت به اسطوره ها، افسانه ها و نمادهایی که در نگاه اول ریشه های هویت ایرانی را در خویش دارند، آگاهی داشـته انـد و آن را بخـشی از روایت تاریخی خود میدانستند و به نوشته تحفه ناصـری کـه در دوره قاجاریـه نگاشـته شـده است ، برخی از طوایف قدرتمند کرد چون اردلان ها خویش را از احفاد و اولاد اردشیر بابکان میدانند (سنندجی ، ١٣٦٦، ٩٠) برخی تیره های کرد ممسنی که در میان مردمان بلوچ زندگی میکنند نیز خود را از اخلاف رستم پهلوان اسطوره ای میدانند (جانب الهی ، ١٣٦٢، ١٤٢-١٤١) در میان ایرانیان نیز همیشه این احساس وجود داشته است که کردها و فارس ها، از اصل و مبدأ نژادی واحدی هستند (نیکیتین ، ١٣٦٦، ٤٢٣) .
نتیجه این مقاله با ذکر مقدمات نظری، و با بررسی و ارجاع به داده های تاریخی توضیح میدهـد که چگونه برغم همه ی محدودیت هایی که جوامع ایلیاتی و طوایف ایران بـا آن درگیـر بودنـد، هویت ایرانی از طریق آگاهی به اسطوره ، تاریخ ، شعر و ادب پارسی در خاطره ی جمعـی آنـان جای یافته بود و ایلات و طوایف در قالـب نظـام تعلـیم و تربیـت و تبـادل فرهنگـی شـفاهی خویش ، چگونه با عناصر هویت ایرانی به خوبی ارتباط برقرار میکردنـد، و بـه هویـت ایرانـی خویش آگاهی می یافتند.