خلاصة:
قاتلان زنجیرهای به طور گسترده در گروه افرادی دارای اختلال شخصیت ضداجتماعی شناخته میشوند که فقدان احساس همدردی و مدیریت بر هیجانات شاخصه اصلی آنها قلمداد میگردد. ما فرض را براین میگذاریم که بسیاری از این خصائص رفتاری که به عنوان شاخصههای متمایزکننده قاتلان زنجیرهای تلقی میشوند، بهطور وسیعی در میلیونها فردی که تا کنون حتی دست به یک قتل نزدهاند، وجود دارد. محققان به اهمیت این فرایندهای وجودی و همچنین تجزیه روانی وتهی شدن از صفات انسانی، در مطالعات خویش اشاره نمودهاند. ظرفیتهایی که برای قاتلان زنجیرهای این امکان را فراهم مینماید تا عاری از هرگونه اخلاق و وجدان، مرتکب اعمالی چون تجاوز، شکنجه وقتل شوند. با این حال، محققان با پذیرش عادی و معمول نسبت دادن صفت ضد اجتماعی به چنین افرادی، ممکن است تعامل بین رفتار سادیستیک(آزارگرانه) و صفت ضداجتماعی بودن را نادیده گرفته و باعث شوند تا احساس همدردی و همدلی به جای محوشدن، برجسته و بارز شود.
ملخص الجهاز:
با این حال ، محققان با پذیرش عادی و معمول نسبت دادن صفت ضد اجتماعی به چنین افرادی ، ممکن است تعامل بین رفتار سادیستیک (آزارگرانه ) و صفت ضداجتماعی بودن را نادیده گرفته و باعث شوند تا احساس همدردی و همدلی به جای محوشدن ، برجسته و بارز شود.
بیمار اجتماعی و قتل های زنجیره ای به نظر می رسد متخصصان سلامت روان بر سر این موضوع توافق دارند که یک قاتل زنجیره ای سادیست ، گرایش به رفتارهای ضداجتماعی دارد، چنین فردی فاقد وجدان و احساس ندامت بوده ، فقط در پی ارضای لذایذ خود در زندگی است ، و توانایی همدردی با درد و رنج قربانیان خود را ندارد.
تجزیه هویت ١: قاتلان زنجیره ای به طور معمول افراد غریبه را هدف و طعمه خود قرار می دهند(Levin, J & ,Fox, J.
این امر که بسیاری از مرتکبین قتل های زنجیره ای افرادی هستند که فاقد هرگونه احساس گرمی و یا نگرانی هستند مبالغه است ، با این حال ، این امر امکان پذیر است که آن ها قادرند ترجیحات و تمایلات اخلاقی خود را با تقسیم انسان به حداقل دو دسته ، تجزیه کنند- دایره ای از روابط خانوادگی و دوستان خود-گروهی که محبوب و مورد مراقبت آن ها بوده - و دسته ای که هیچ نوع رابطه ای با آن ها نداشته و می توان با بی اعتنایی به احساسات خود، آن ها را طعمه و قربانی تمایلات آزارگرانه خود قرار داد.