خلاصة:
هدف از نگارش این مقاله، بررسی نقادانه دیدگاه حکیم لاهیجی در باب حکمت خداوند است. بنا به نظر ایشان، حکمت خداوند به معنای هدفداری او خواهد بود؛ یعنی، خداوند حکیم، خداوندی است که همواره اهدافی بر افعالش مترتب هستند. اما این اهداف، متوجه مخلوقاتند، زیرا با تحقق هدف، نیازی از صاحب هدف رفع می شود، درحالی که خداوند بی نیاز مطلق است. لاهیجی بر این مدعای خود، دو استدلال نیز اقامه می کند؛ یکی مبتنی بر حسن و قبح عقلی و دیگری بر این اساس که خداوند فاعل مختار است. نوشتار حاضر، با بررسی نگاه لاهیجی به «هدفداری» آغاز می شود؛ نحوه پیوند آن با «اختیار» و «رفع نیاز از صاحب هدف» مشخص می شود و ماحصل آن چنین خواهد بود: 1. هدف صرفا از صاحب هدف رفع نیاز نمی کند، بلکه صاحب هدف می تواند با تحقق هدف خود، نیازی را از سایرین نیز مرتفع کند و 2. نباید سازوکار ایجاد هدف را به مقولات جبر یا اختیار پیوند زد. سپس دو استدلال لاهیجی به محک آزمون گذاشته می شوند. نتیجه این خواهد بود که بنیان هر دو استدلال چندان محکم نیست و نمی توانند در دفاع از حکمت خداوند استفاده شوند.
This paper examines Abd al-Razzaq Lahij's view on divine wisdom. According to him، divine wisdom is the same as divine purposefulness، that is، God's actions are always purposeful. But these purposes، in fact، belong to the creatures، since when a purpose is achieved، a need of the purpose-setter would be satisfied، but God is all-rich، i.e. God has no need at all. Lahiji presents two arguments in favor of his claim; one is based on intrinsic good or evil in actions، and the other is based on God's free will. This paper begins with assessment of Lahiji's perspective on "purposefulness"، how it is connected to "free will" and "satisfying the needs of the purpose-setter"، and the consequence would be that، 1) achieving a purpose does not satisfy only the needs of the purpose-setter، but might also do the others' needs، and 2) the mechanism of setting a purpose ought not to be tied to either free will or determinism. Then، Lahiji's two arguments are going to be analyzed. The result will be that both arguments are weak and cannot be used in defense of divine wisdom، and basically، such arguments are unnecessary to use to attribute wisdom to God.
ملخص الجهاز:
لاهيجي بر اين مدعاي خود، دو استدلال نيز اقامه مي کند؛ يکي مبتني بر حسن و قبح عقلي و ديگري بر اين اساس که خداوند فاعل مختار است .
1. Mere Technical Facility اما لاهيجي در سرمايۀ ايمان (لاهيجي، ١٣٦٢: ٧٣) ذيل عنوان "در بيان حکمـت خـداي تعالي"، تنها به سراغ حکمت عملي ميرود و تعريف محدودتري از حکمت خداوند را در اختيار ميگذارد و به دفاع از اين تعريف ميپردازد: "بدانکه که اگر افعال خـداي تعـالي را غرض نبودي، هر آينه عبث بودي ، و صدور عبث ممتنع است از واجب الوجود.
اما آيا ممکن است اهداف خداوند محقق نشوند؟ آيـا اصـلا ميتوان به وجود خدايي اعتقاد داشت که شايد اهدافش محقق نشوند؟ اجازه دهيد پاسخ به اين پرسش را به زمان ديگري موکول کنيم و به نکتۀ ديگـري در ايـن زمينـه بپـردازيم کـه ارتباط بيشتري با موضوع اين مقاله دارد.
حيث معرفت شناختي: در اينجا سؤالي مطرح ميشود که آيا عقل با تکيه بـر خـود و بدون راهنمايي خداوند ميتواند به درستي يا نادرستي افعال پي ببرد، يـا اينکـه عقـل فاقـد چنين قدرتي است و بايد منتظر دستورات اخلاقي از سوي خدا باشد.
تحليل جزء ٣: در حسن و قبح عقلي تأکيد بر اين است کـه عقـل انسـان ميتوانـد بـه درستي يا نادرستي برخي از افعال پي ببرد.
استدلال دوم که بر مختار بودن خداوند بنيان نهاده شده است ، علت صدور همۀ افعال فاعل مختار را وجود هدف ميداند.
) The Cambridge Dictionary of Philosophy, New York: Cambridge University Press.