خلاصة:
«کتب ضلال » از جمله موضوعاتی است که در نگاه فقها از جهت موضوعی و حکمی اختلافات بسیار زیادی را متحمل شده است . تا جایی که بزرگانی از فقها به اتصاف آرای یکدیگر به وصف ضلال پرداخته اند و این حکم را مبنای جلوگیری از نشر افکار دیگران قرار داده اند. نوشتار حاضر در پی آن است تا با تبیین دقیق موضوع ، حکم و متعلق آن ، رهیافتی ارائه نموده تا اولا؛ در فهم مفهوم ضلال و آثار ضاله نظر به مبانی فقهی و دیدگاه های فقها و ادله به بیراهه نرویم . و ثانیا؛ نحوه برخورد با آثار مضله را در ترازوی عقل و منطق نسبت به آثار ضاله متفاوت مشخص نماید و ثالثا؛ راه را برای اجتهادات نوین و افکار نو هموار ساخته و مانع از این گردد که با تمسک به دیدگاه های فقیهان عالی مقام برخی از کج اندیشان ، اسلام را دینی بیمنطق و ناتوان از مقابله با افکار مخالف خود که ابزارش از بین بردن افکار مخالف خود است ، معرفی نماید.
ملخص الجهاز:
"از سوی دیگر باید بدانیم که به حکم عقل «اتلاف کل شیء بحسبه » است بدین معنا که گاهی اتلاف به آتش - زدن و از بین بردن است و گاهی به نقد و اشکال و حاصل اندیشه و فکر–کتاب - این راه دوم را برمیتابد چراکه اولا) «الانسان حریص علی ما منع منه » و ثانیا) اگر آثار فکری افراد را با مارک مضلانه بودن نابود نماییم لازمه اش وهن اسلام و بیمنطق و ناتوان دانستن اسلام در نقد و رد دیدگاه های مخالف و اشتباه خواهد بود که مفسده ای اعظم از اضلال برخی از افراد مسلمین دارد و لذا حسب قاعده تقدیم اهم بر مهم حتی بر فرض که ادله تام و نقد ناپذیر در حکم به از بین بردن کتاب باشد باید قائل به حکومت حرمت وهن اسلام به عنوان دلیلی عام بر ادله ی اولیه به نحو تضییق شویم .
و تا زمانی که توان استدلال و احتجاج و مناظره برای بطلان مطالب باطل وجود دارد و میتوان از شیوه های منطقی برای جلوگیری از گمراهی جامعه بهره برد، استفاده از شیوه هایی که موهم نظریه تحمیل عقاید و جلوگیری از آزادی عقیده و بیان است ، جایز نیست و حال آنکه صاحب جواهر خود در انتهای بحث ؛ بیشتر کتب مخالفین و ملل فاسده را تنها به دلیل اینکه توسط اصحاب ما نقض گردیده است ، تلف شده میداند؛ یعنی بحث و مناظره و نقض و احتجاج علیه آنان را به منزله تلف آن ها دانسته و اتلاف به معنی اعدام و از بین بردن وجود فیزیکی کتاب ها را واجب نمیداند (نجفی، ص ٥٩)."