خلاصة:
خاورشناسان را میتوان در مورد تحلیل وحی و نبوت به دو دسته تقسیم کرد: گروهی که صرفا نگاهی پدیدار شناسانه به وحی دارند؛ از اینرو، تحلیلهای ایشان بر محور عوامل جامعهشناختی و تا حدودی روانشناختی عصر پیدایش نبوت مبتنی است و گروهی که به خدا و غیب معتقدند و همراه با این محورهای زمینی و انسانی، نگاهی نیز به انگیزشهای درونی دارند که از آسمان هدایت میشود. البته همه خاورشناسان خدا باور چنین نگاهی به نبوت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ندارند. بلکه نگاه برخی از آنها در خصوص پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نگاه از نوع نخست است. ویلیام مونتگمری وات را میتوان از خاورشناسانی دانست که دیدگاه پدیدارشناسانه رایج در مغرب زمین نسبت به وحی و نبوت را با دیدگاهی الهیاتی که بیشتر نیز برخاسته از الهیات مسیحی است به هم پیوند زده است. نوشتار حاضر، نخست اهم پارادیمهای پدیدارشناسانه را که در سخنان وات در مورد وحی و نبوت بازتاب یافته، حکایت کرده و در بخش دوم به نقد آنها پرداخته است.
ملخص الجهاز:
"شاهد مطلب جملـه Pلیعلم أن قدأبلغوارسالات رmبهم O مـیباشـد؛ چون دلالت میکند که غرض الهی از «سلوک رصد» این است که بدانـد پیـامبر پیـام هـای پروردگار را به مردم ابلاغ میکند؛ یعنی هدف این است که ابلاغ وحی در خارج تحقـق پیـدا کند، و اگر رسول در جهات مذکور مصونیت نداشته باشد، غرض الهـی تحقـق پیـدا نخواهـد کرد» (طباطبایی ، المیزان فی تفسیر القرآن ، ١٤١٧: ١٢٩/٢)؛ بنابراین ، علوم و معـارفی کـه از طریق وحی دریافت میشود، از هر گونه خطا و اشتباهی مصونیت دارد و حتی احتمال خطا در آنها نیست ؛ چون وحی از سنخ علوم حصولی نیست تا جایز الخطا باشد، بلکه در وحی ، علوم و معارف به طور مستقیم بر قلب نورانی پیامبر o القاء مـیشـود و بـا چشـم و گـوش بـاطن ، مشاهده و شنیده میشود.
این دو انتساب یکسان نیستند؛ لذا در پاسخ به این شبهه میتوان گفت : چرا باید تجربه های پیامبرo را وحی تلقی کرد؟ اگـر وحـی بـه تجربـه هـای دینـی و عرفـانی فروکاسته شود، دیگر چه دلیلی وجود دارد که کلام پیامبر o را کلام خدا بدانیم ؟ در تفسیر عبارت قرآنی Pأومنوراءحجاب O (شوری /٥١) نیـز ایـن گونـه نیسـت کـه درخت سخن میگفت ، بلکه خداوند سخن میگفت ، اما حضـرت موسـی g آن را از درخـت میشنید."