خلاصة:
امروزه رسانههای متنوع با شیوههای گوناگون فرآیندهای فکری و تصمیمگیری مخاطبان خود را تحت تاثیر قرار میدهند. از اینرو داشتن صلاحیتهای سواد رسانهای یکی از الزامات شهروندان در عصر رسانههاست. هدف این پژوهش تعیین نیازهای آموزشی دانشجویان در زمینه سواد رسانهای با توجه به وضعیت موجود سواد رسانهای آنهاست. این پژوهش در دو مرحله انجام پذیرفت که ابتدا برای سنجش میزان سوادرسانهای از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شد و با استفاده از نمونهگیری طبقهای 481 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلیسینا از نه دانشکده بهعنوان نمونه انتخاب شدند و به پرسشنامه محققساخته23 گویهای، سنجش سوادرسانهای پاسخ دادند. روایی این پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و محتوایی و پایایی آن از ضرایب آلفای کرانباخ 74/ 0 بهدست آمد. در این مرحله، برای تحلیل دادهها از آزمون T تکگروهی و آزمون فریدمن استفاده شد. در مرحله دوم پژوهش، از روش توصیفی و پیمایش از خبرگان استفاده شد که 30 نفر از خبرگان دانشگاهی و افراد باسابقه اجرایی بالا در زمینه سواد رسانهای در پژوهش شرکت کردند. این افراد با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس و ملاکمحور انتخاب شدند و ابزار جمعآوری دادهها از آنها نیز پرسشنامه نیازهای آموزشی در زمینه سواد رسانهای بود و دادهها با استفاده از ضریب توافق تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد: وضع موجود دانشجویان در برخی از ابعاد سواد رسانهای مانند نقد رسانه و تولید پیامهای رسانهای مطلوب نیست و عمده نیازهای دانشجویان در زمینه استفاده، نقد و تولید پیامهای رسانهای به شناسایی ویژگیهای رسانهها، نحوه استفاده از آنها، تحلیل و ارزیابی پیامهای رسانهای، درک ارزشهای اجتماعی و فرهنگی در تعامل با رسانهها، آشنایی با مهارتهای هنری، بصری و زیباشناسی، هنر نویسندگی، درک معنایی، مهارتهای فنی و آشنایی با نرمافزارهای مختلف تولید محتوا است. بر این اساس نحوه گنجاندن این مطالب در برنامهدرسی دوره کارشناسی پیشنهادهایی ارائه شده است.
ملخص الجهاز:
اين افراد با استفاده از روش available sampling and criterion-centric sampling and fordata gathering, an open-ended questioner with three نمونه گيري در دسترس و ملاکمحور انتخاب شدند و ابزار جمع آوري questions for determining the educational needsداده ها از آنها نيز پرسشنامه نيازهاي آموزشي در زمينه سواد رسانه اي بود و associated with media literacy used.
Singh ٧٢ دوفصلنامه مطالعات برنامه درسي آموزش عالي، سال ٩، شماره ١٨، پاييز و زمستان ١٣٩٧ نحوه دسترسي افراد، چگونگي استفاده ، فهم انتقادي رسانه ها و مهارت در توليد پيام هاي رسانه اي اشاره دارد.
از اين رو در عصر تنوع رسانه ها و با ديجيتالي شدن شکل و محتواي آنها نظام آموزشي بايد، پرورش سواد رسانه اي را به عنوان يکي از اهداف حوزه تربيت عمومي خود قرار دهد و مهارت دسترسي، تحليل ، ارزيابي و خلق پيام هاي رسانه اي در قالب هاي متنوع را به دانشجويان آموزش دهد و در کنار آن به دانشجويان ياد دهد که رسانه ها با وجود ظرفيت هاي متنوع براي کمک به پژوهش ، فهم ، خودابرازي و تعامل با ديگران بايد به طور مستمر نقادانه مورد ملاحظه قرار گيرند.
Burton, Summers , Lawrence, Noble & Gibbings 2 .
همسو با اين مدل در برخي از پژوهش ها نيز مانند اشميت (٢٠١٣٨)، صالح (٢٠١٢)، ايرانپور (١٣٨٩)، حاجيحيدري و يزديان (١٣٩٠)، ويلسون (٢٠١٢٩) ، مادير(٢٠١٢١٠) نشان داده شده است که دانشجويان در توليد پيام و نقد آنها به آموزش هاي متنوع نياز دارند.