خلاصة:
عرفان اجتماعی مولود طبیعی عرفان اسلامی – اهلبیتی و نیاز ضروری زمان و زمانۀ ما، بهویژه در تکوین و تکامل تمدن نوین اسلامی است. عرفان اجتماعی در معارف عرفانی مبتنی بر کتاب و سنت، نهتنها در برابر عرفان فردی نیست، بلکه سالک سفر اول سلوکی (سفر از خلق به حق) و سفر دوم سلوکی (سفر از حق در حق به حق) را به سفر سوم سلوکی (سفر از حق به خلق با حق) یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد تا به سفر چهارم سلوکی (سفر در خلق به خلق با حق) نائل شود و در حقیقت، بعد از «استکمال وجودی»، مسئولیت «اکمال» و «تکمیل» خلق و دستگیری مردم را بر عهده میگیرد که در سه عنصر: 1. هدایت فکری؛ 2. تربیت اخلاقی - روحی و 3. عدالت اجتماعی امکان بیان و تبیین دارد که انسان کامل مکمل معصوم، در درجۀ اول و انسان متکامل در درجۀ دوم، مسئولیت یادشده را بر عهده میگیرند. بنابراین پرسش اصلی نوشتار حاضر این است که عرفان اجتماعی با تکیه بر مؤلفۀ انسان کامل دارای چه ماهیتی و شأنی از منظر امام خمینی است؟ در این مقاله با روش نقلی – عقلی، چیستی عرفان اجتماعی را معطوف به جایگاه انسان کامل در هستی و شأن اجتماعی یا ولایت اجتماعی – سیاسی عارف ربانی، تحلیل و تعلیل کردهایم.
Social mysticism is the natural origin of Islamic mysticism - an inheritance and a necessary need of our time and time, especially in the evolution and development of modern Islamic civilization. Social mysticism in the book of mysticism and tradition is not only against individual mysticism, but also the first traveler of Saluki (a journey from Creation to Truth) and the Second Solucci's journey (the journey from right to right) to the Third Solucci's Third Travel The journey from the right to the people with the right (one after the other) to achieve the journey of the four of me (the journey in the creation to the people with the right) and, in fact, after the "existential existential", the responsibility of "completing" and "completing" the people And arresting people in three elements: 1. Conduct of thought 2. Moral education - Spirituality 3. Social justice can be expressed and explained that the full complement of man is innocent in the first place and the perfect man in the second place, the responsibility Is committed They take it. Therefore, the main question of the present paper is that what is the nature and purity of social mysticism, based on the component of a complete human being, from Imam Khomeini's point of view? This article analyzes the essence of social mysticism towards the status of the perfect human being in Haseti and Shan, or the social-political province of the mystic of the sacrament.
ملخص الجهاز:
از سوي ديگر عرفان اجتمـاعي مفهـوم و مدلولي دارد که به ظاهر در مقابل عرفان فردي است ، بنابراين اگـر تعريـف عرفـان فـردي، يافتن حقيقه الحقايق و حقايق اشيا بـا روش کشـف و شـهود باشـد، عرفـان اجتمـاعي در منظومۀ عرفان ناب اسلامي، دانشي است که بر پايۀ کشف و شهود، علاوه بر رابطـۀ انسـان با خدا، روابط انسان با ساير انسان ها را نيز مد نظـر دارد و بـه دنبـال آن اسـت کـه عرصـۀ جامعه و صحنۀ سياست را تجليگاه اسماي حسنا و صفات علياي الهي و علم به احوال مبدأ و معاد قرار دهد و جامعه را با حقايق عالم و چگـونگي بازگشـت آن حقـايق بـه حقيقـت واحدي که همان ذات احدي حق تعالي است ، آشنا کنـد (توحيـد وجـودي – شـهودي) و طريق سلوک و مجاهده براي رها کردن نفس از تنگناهاي مادي و پيوستن به مبـدأ خـويش را بياموزاند تا جامعه ، گهوارة تکامل و پرورش ارزش هاي اخلاقي و عرفاني شود و روابـط اجتماعي بر پايۀ مفاهيمي چون : توحيد، موحد، اسماي حسناي الهي، قرب و فنـا، عشـق و محبت ، اخلاص ، رضا، قسـط و عـدالت اجتمـاعي اسـتوار شـود.
ناموس شريعت (که همان ناموس معبوديت و معروفيت است )» (خميني، ١٤٠٦: ١٤٣ - (144 نتيجه آنکه عارف بر اساس عناصر سه گانۀ هـدايت ، تربيـت و ولايـت ، بايـد جامعـه را به سـوي عاقـل شـدن ، معنـوي شـدن (آزادگـي يـا آزادي درونـي)، آزادي بيرونـي (آزادي اجتماعي) و آنگاه عدالت اجتماعي، در ابعاد مختلف حرکت دهد که مؤلفه هايي از اين قبيل تنها با ولايت ظاهري متقوم به ولايت باطني يا تشکيل حکومت حق ممکن خواهـد شـد و اساسا کاربست دستورالعمل ها در سلوک عرفاني، سـويه هـاي اجتمـاعي خواهـد داشـت و نه تنها در مقام حدوث با خدمت به مردم سروکار دارد، بلکه در مقام بقا نيـز چنـين خواهـد بود، علاوه بر اين عرفان اسلامي در مقام بقا يا فرجام سلوک عرفاني، سروکارش با جامعـه و خدمات اجتماعي چنان پررنگ مي شود که مقولۀ تدبير اجتمـاع و سياسـت و سـاماندهي جامعه را براي رشد معنوي، احقاق حق و اقامۀ عدل بر عهده مي گيرد.