خلاصة:
ظهور ساوینی مقارن بود با اوج عقلگرایی طبیعی در ساحت تفکر حقوقی اروپا. مکتب طبیعیگرا واقعی بر نقش اجتماع در شکلگیری قوانین نمیگذاشت و برای تاریخ یک ملت در شکلگیری حقوق ارزشی قائل نبود. در چنین فضایی بود که ساوینی از روح جمعی برآمده از تاریخ یک ملت و نقش آن در ایجاد حقوق صحبت به میان آورد. ساوینی گفتمانی جدید در دنیای حقوق ایجاد کرد که وفق آن حقوق مانند زبان هر ملت یک پدیده منحصر به فرد اجتماعی-تاریخی و نه صرفا عقلی و جهانشمول محسوب میشود. با این وجود عقاید ساوینی در نهایت ابهام و پیچیدگی مطرح شدهاند. در این میان، آنچه بیش از دیگر مفاهیم مطروحه از سوی ساوینی شگفتی حقوقدانان را موجب شده است، مفهوم volkgeist است که نویسندگان فارسی زبان با قدری مسامحه از آن با عنوان روح جمعی ملت یاد کردهاند؛ اما فیالواقع volkgeist ساوینی به چه معناست و خاستگاه تاریخی این مفهوم چیست؟ این نوشتار میکوشد در چارچوبی توصیفی-تحلیلی از معنی volkgeist در نظر ساوینی پرده بردارد. با ایضاح این مطلب، در پایان مشخص خواهد شد که ساوینی بیش از آنکه حقوقدانی تاریخ گرا باشد، آغازگر نوعی رمانتیسیسم حقوقی است.
ملخص الجهاز:
در این میان ، آنچه بیش از دیگر مفـاهیم مطروحـه از سوی ساوینی شگفتی حقوقـدانان را موجـب شـده اسـت ، مفهـوم volkgeist است که نویسندگان فارسی زبان با قـدری مسـامحه از آن بـا عنـوان روح جمعـی ملت یاد کرده اند؛ اما فی الواقع volkgeist ساوینی بـه چـه معناسـت و خاسـتگاه تاریخی این مفهوم چیست ؟ این نوشتار می کوشد در چارچوبی توصـیفی -تحلیلـی از معنی volkgeist در نظر ساوینی پرده بردارد.
ارتباط الزام آور اصـول حقـوقی بـا خاسـتگاه اجتمـاعی آن هـا در کجاست ؟ و در نهایت این که حقوق تا چه اندازه نیازمنـد بـه حفـظ میـراث فرهنگـی و تاریخی یک اجتماع برای تداوم حیات خود است ؟ در سپهر اندیشه حقوقی ساوینی بـه دو سؤال اصلی قابل فروکاستن است : روح جمعی به چه معناست و در تکـوین حقـوق چه نقشی دارد.
بـه ایـن معنـی کـه وجود نمود کاملاً مسـتقل از شـی ء فـی نفسـه اسـت (٣١ :١٩٤٩ ,Shrader) ؛ امـا در نگـاه ساوینی نمی توان به عدم رابطه عّلی و معلولی بین volkgeist اجتمـاعی و عـرف قائـل شد، زیرا اگر بپذیریم volkgeist ساوینی همان شی ء فی نفسه کانت اسـت ، پـس عمـلاً بازگشت به تاریخ برای فهم حقوق هیچ ثمری در بر نخواهد داشت و این دقیقاً مخالف تمام آن چیزی است که ساوینی علناً به تبلیـغ آن مـی پرداخـت .
ساوینی گاهـاً از این خود تاریخی با عنوان «روح اصلی » یاد می کند و یکی از وظایف حقوقدان را گذار از فرم های حقوقی مانند زبان برای دستیابی بـه همـین روح اصـلی مـی بینـد ,Savigny) (١٣٨ :١٨٣١.